چهار سال پیش، صبح روز بعد از انتخابات
دیروز صبح، روزنامهی «اعتماد ملی» دومین جلد کتاب سی سال را در صد صفحه ضمیمهی روزنامه منتشر کرد. کتاب در چهار فصل تنظیم شده است. «فصل اول: گاهشمار تاریخ سی ساله» که مهمترین بخش آن، آمارهای انتخاباتی نه دورهی گذشته است، مخصوصا اینکه هر نامزد چقدر از کل آرای ماخوذه و چقدر از آرای کل کشور را دریافت کرده است. «فصل دوم: گفتگوهایی درباره 9 انتخابات»، نه روایت است که یکی از نزدیکهای هر کدام از کاندیدهای اصلی هر انتخابات سخن میگویند. «فصل سوم: احمدینژاد کیست؟» مروریست بر سابقه ایشان و چند بحث و گفتوگو و سرانجام «فصل چهارم: نامههایی برای آیندگان»، متن نامههای بزرگان فرهنگ و ادب و سیاست کشور است که از این چهار سال میگویند.
اکبر منتتجبی در این ویژهنامه با حسین کروبی، فرزند مهدی کروبی مصاحبه کرده است با تیتر: «مادر، پدرم را بیدار کرد و گفت: بلند شو همه چیز را به هم ریختند.» این مصاحبه در صفحهی 57 تا 60 مجله آورده شده است. بخشی که در این پست وبلاگ منتشر میکنم، از صفحهی 59 و 60 مجله است.
...
آن شب چه اتفاقی افتاد؟ به روایت آقای کروبی تا شش صبح نفر اول بود اما در فاصله دو ساعت خواب، ناگهان به نفر سوم تنزل کرد. شما کجا بودید؟ شما هم خواب بودید؟
نه، بیدار بودم. ماجرا از این قرار بود که در خانه پدر نشسته بودیم و آمار و ارقام را از استانها میگرفتیم. مجموعه اخباری که از استانها میآمد نشان میداد رای آقای کروبی خوب است و از وزارت کشور یک نفر به آقای کروبی تلفن زد. نفهمیدم چه کسی بود. گفت شما حتما یکی از پسرهای خودت را بفرست وزارت کشور چون هم آقازادههای دیگران اینجا هستند و هم جو وزارت کشور علیه شماست.
چه ساعتی زنگ زد؟
ساعت حدود دو نیم نصف شب. من ساعت سه رفتم وزارت کشور. وارد سالن سایت شدم. جو نگرانی کاملا مشهود بود.
نسبت به چه؟
نسبت به رای آقای کروبی. ایشان نفر اول بود. آقای هاشمی دوم بود و احمدینژاد سوم. در وزارت کشور، جز وزیر که طرفدار آقای معین بود، اغلب نیروها طرفدار هاشمی بودند. همه حضور داشتند. من نشستم و آمارها را رصد میکردم. ساعت هفت و ربع صبح بیش از 14 میلیون رای شمارش شده بود. آقای کروبی کماکان اول و هاشمی دوم بود. یکمرتبه آقای احمدی معاون وزیر کشور بلند شد و باصدای خیلی بلندی گفت همه از سالن بیرون بروند.
چرا؟
نمیدانم. ایشان رئیس ستاد انتخابات هم بود. گفت همه بروند بیرون. من نرفتم، نشستم. دو، سه نفر آمدند و گفتند که زشت است. شما خوب نیست درگیر شوید. از سالن بیرون بروید. دیدم دوربینهای تلویزیون هم در سالن وزارت کشور مستقر است. به آقای احمدی گفتم: «شما آرا را اعلام کنید. الان ساعت نزدیک هشت صبح است.» گفت: «نه، من این رای را اعلام نمیکنم. ما از دو میلیون رای اعلام میکنیم. چون باید یکسری مقدمات انجام شود.»
تا آن زمان چند میلیون رای خوانده شده بود؟
نزدیک 15 میلیون رای. من راه افتادم بیایم خانه. ساعت هشت یک دفعه آقای الهام از سوی شورای نگهبان در تلویزیون گتف از مجموع 20 میلیون رای، آقای هاشمی اول، احمدینژاد دوم و کروبی نفر سوم شده است. ما یکمرتبه شوکه شدیم. که ظرف این 15 دقیقه چه اتفاقی رخ داده است که ناگهان در عرض یک ربع از 15 میلیون رای به 20 میلیون رسیدند. نکته مهمترن این بود که قرار بود وزارت کشور آرا را اعلام کند. اما شورای نگهبان اعلام کرد و این در طول 30 سال انقلاب سابقه نداشته که شورای نگهبان بیاید و بگوید که چه تعداد آرا خوانده و چه کسانی رای آوردهاند.
یعنی وزارت کشور و شورای نگهبان تبانی کرده بودند؟
بهنظرم یک پیمان نانوشته بین آنها و صداوسیما صورت گرفته بود. چون دوربینها در وزارت کشور بود. احمدی نیز گفت که ساعت هشت اعلام میکنیم اما شورای نگهبان آرا را اعلام کرد. معلوم بود که دوربینهای دیگری نیز در شورای نگهبان گذاشتهاند و به این شورا با هماهنگی قبلی آماده اعلام سامی و آرا بود.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
مدر سراسیمه رفت سراغ پدرم و او را از خواب بیدار کرد و گفت که بلندشو همه چیز را ریختند بهم. پدرم گفت: تلفن آقای موسوی لاری را بگیرید. هرچه به وزارت کشور زنگ زدیم، دفتر ایشان گفت که وزیر خواب هستند. در حالی که ایشان در اتاق بغل با معاونان بود ولی حاضر به جوابگویی نمیشد. با صداوسیما تماس گرفتیم. خودم با آقای ضرغامی صحبت کردم. او قسم خورد که در جریان کا رنبوده و این کار توسط نیروهای پاییندستی تلویزیون با شورای نگهبان انجام شده است. بعد تلفن آقای خاتمی را گرفتیم. آقای کروبی با ناراحتی با ایشان صحبت کرد که چرا این اتفاق افتاده است. آقای خاتمی گفت میروم وزارت کشور و پیگیری میکنم. از تلویزیون دیدیم که آقای خاتمی به وزارت کشور رفته است و در آنجا مصاحبه کرد و حرف تاریخی خود را بر زبان راند که «این انتخابات سالمترین انتخابات بعد از انقلاب بود» همین فاصله روزنامه کیهان را برایمان آوردند. دیدیم که تیتر زده: هاشمی و احمدینژاد به مرحله دوم رفتهاند. در حالی که صفحات این روزنامه شب، قبل از بازگشایی صندوقها به چاپخانه رفته بود و نتایج صبح اعلام شد. آنجا بود که فهمیدیم چه خبر است.
بعد چه کار کردید؟
پدرم از طریق ستاد اعلام کرد که خبرنگاران داخلی و خارجی بیایند. همان روز یک کنفرانس مطبوعاتی گذاشت و خیلی تند صحبت کرد و نیروهای نظامی و شبهنظامی را متهم به دخالت در انتخابات کرد.
چرا نیروهای نظامی و شبهنظامی؟ شما میگویید وزارت کشور و شورای نگهبان تبانی کرده بودند.
خوب خبرهای دیگر حالی بود که در سه استان تهران، اصفهام و قم، اتفاقات ناگواری رخ داده بود. آقای احمدینژاد در این سه استان، بیش از 2 میلیون رای آورده بود و در 27 استان دیگر نیز حدود 2 میلیون و دویست سیصد هزار رای داشت و این غیرطبیعی بود. خصوصا اصفهان که در واقع شهر آقای معین بود.
آقای کروبی خواستار بازبینی صندوقها نشد؟
شد. اما شورای نگهبان زیر بار نرفت. هیچ کس زورش نرسید که بتواند صندوقها را بازبینی کند. حتی آقای هاشمی هم نتوانست آنها را قانع کند.
چرا؟
به علت اینکه وزارت کشور و رئیس جمهور مدافع انتخابات بودند و میگفتند انتخابات سالم برگزار شده اتس. رهبری نیز به سخنان آقای خاتمی اشاره کردند که شما چرا اعتراض میکنید. وقتی رئیسجمهور و وزارت کشور میگویند انتخابات سالمی برگزار شده است.
اما بعد از مرحله دوم، وزارت کشور سخن از تخلف به میان آورد.
بله. خاطرم هست بعد از مرحله دوم آقای یونسی وزیر اطلاعات، پروندههای قطوری از تلخفات انتخابات تهیه کرد و نزد آقای هاشمی و خاتمی برد و آنجا بود که همه دوستانی که انتخابات را سالمترین میدانستند، 180 درجه تغییر نظر دادند و اعلام کردند انتخابات پرتخلف بوده است.
...