کنفرانس بُن، پنج چشم‌انداز اقلیمی

 

همین مقاله را در صفحه محیط‌زیست وب‌سایت رادیو زمانه بخوانید

 

اگر کنفرانس اقلیمی پاریس در سال ۲۰۱۵  تعهدی بود برای مهار گرمایش زمین در آستانه ۱.۵ درجه سانتیگراد، دو سال پس از آن، کنفرانس اقلیمی بُن به دنبال راهکاری عملی است تا گرمایش زمین در قرن حاضر از آستانه ۳ درجه سانتی گراد فراتر نرود.

شهر بُن آلمان به نیابت از کشور فیجی بیست و سومین گردهم‌آیی اقلیمی جهان (The COP23) میزبانی را بر عهده دارد.

زمان، پول و سلامت جوامع بشری مسائل اصلی اجلاس امسال هستند. علاوه بر این، زمان‌بندی کاهش تولیدگازهای گلخانه‌ای، زیر آب رفتن برخی کشورها به سبب افزایش سطح آب‌های دریاها، فقر و انطباق‌پذیری با شرایط جدید آب و هوایی نیز از دیگر موضوع‌های این نشست عنوان شده است.

در کنار آنچه اهداف اصلی این اجلاس اعلام شده – یعنی بحث‌های اغلب تخصصی و کسالت‌آور در جزییات مهار تغییرات اقلیمی –، بُن صحنه قدرت‌نمایی گروه‌ها، سازمان‌ها و دولت‌هایی شده که می‌خواهند برنامه‌های خودشان را تبلیغ کنند. از جمله دولت فدرال آمریکا که با هدف انکار نقش انسان در گرمایش زمین و تبلیغ زغال‌سنگ به عنوان یک سوخت مناسب برای جوامع بشری در این اجلاس حاضر شده است. البته چند ایالت و شهر آمریکا نیز در واکنش به دولت مرکزی و برای نمایش وفاداری امریکایی‌ها به طور جداگانه در این اجلاس مشارکت کرده‌اند.

در مجموع پنج چشم‌انداز اقلیمی اجلاس بُن را می‌توان به این شکل خلاصه کرد:

 

بدرود ۱,۵ درجه، سلام ۳ درجه

دو سال پیش، تمامی کشورهای جهان به جز سوریه و نیکاراگوئه، پیمان پاریس را قبول کردند؛ پیمانی که الزام‌آور نیست و برنامه‌های کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای را خود دولت‌ها پیشنهاد می‌کنند و داوطلبانه به آن عمل می‌کنند.

امسال که دولت‌های جهان دوباره در بُن جمع شدند، دولت فدرال آمریکا راه خروج از پیمان پاریس را در پیش گرفته. این درحالی است که سوریه – تنها مخالف پیمان – و نیکاراگوئه –که معتقد است این پیمان خطر را دست کم گرفته و ابداً کافی نیست – هم آن را امضا کرده‌اند.

در این فاصله، نتیجه بررسی‌های سازمان ملل متحد نشان می‌دهد: حتی اگر تمامی دولت‌های حاضر در پیمان پاریس به ۱۰۰ درصد پیشنهادهای خودشان برابر زمان‌بندی موردنظرشان عمل هم بکنند، باز هم تمدن بشر در این قرن میلادی از آستانه ۳ درجه سانتی‌گراد می‌گذرد.

در حقیقت سازمان ملل می‌گوید در ۲۱۰۰ میلادی، دمای میانگین زمین می‌تواند ۳.۴ درجه سانتی‌گراد گرم‌تر از نیمه نخست قرن نوزدهم میلادی باشد.

هرچند هنوز ۵ درصد شانس این وجود دارد که با کاهش سریع تولید گازهای گلخانه‌ای، بتوان جلوی گذر انسان از آستانه ۲ درجه را گرفت، ولی بین حرف تا عمل، تفاوت بسیاری است.

یکی از اهداف اصلی اجلاس بُن این است که کشورهای جهان برابر تعهدشان تولید گازهای گلخانه‌ای را کاهش بدهند و سپس در درازمدت بتوانند بی‌نیاز از مصرف بالاتر کربن، روزگار بگذرانند.

این در حالی است که همین‌ الان عواقب تغییر اقلیم بر مردمان زمین سایه افکنده است. از یک سو، سلامت انسان به شکل‌های مختلف به خطر افتاده، از آن سو خاک سرزمین‌های گوناگون بتدریج به زیر آب می‌رود.

 

کنترل مرگ و میرهای اقلیمی

سازمان بهداشت جهانی تخمین می‌زند که سالانه ۱۲ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر جان‌شان را به‌ خاطر مشکلات محیط‌ زیستی و آلودگی‌های آب، هوا و خاک از دست می‌دهند.

سهم خاورمیانه و شمال آفریقا، سالانه ۸۵۴ هزار مرگ است – معادل روزی ۲ هزار و ۳۳۹ نفر- که اغلب در اثر ابتلا به بیماری‌هایی مثل سرطان، مشکلات قلب و عروق و معضلات تنفسی جانشان را از دست می‌دهند.

بدنه محیط‌ زیستی سازمان ملل هم می‌گوید از ۲۰۳۰ به بعد (فقط ۱۳ سال دیگر)، سالی ۲۵۰ هزار نفر دیگر (میانگین روزی ۶۸۴ نفر) به این رقم اضافه می‌شود که تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش زمین مقصر آن است.

هرچند فقط سلامتی بشر نیست که در خطر تغییرهای محیط‌ زیستی است. آتش‌سوزی و خشکیدگی و سیلاب و طوفان‌های شدید نیز دیگر خطرهای اصلی است که اول از هم جزایر کوچک‌ کشورهای در حال توسعه را تهدید می‌کند.

 

افزایش سطح آب دریاها

اجلاس بن می‌خواهد به چهار هدف در موضوع جزایر کوچک دست پیدا کند:

به وضعیت کنونی‌شان صدا بدهد؛ نشان بدهد سرمایه‌گذاری در موضوع مهار تغییرات اقلیمی کارآفرین و سودزاست؛ نشان بدهد چطور می‌شود با اصلاح نظام‌های سلامت و بهداشت، به پیشگیری از مرگ و بیماری افراد دست زد؛ و درنهایت حمایت جهانی برای ساکنان این جزایر و وضعیت آنها کسب کند.

ولی آیا سرمایه‌گذاری کافی در زمان محدود کنونی جمع می‌شود تا گذار تمدن بشر از سوخت‌های فسیلی به انرژی‌های تجدیدپذیر و پاک را پیش از شرایط بحرانی اقلیمی ممکن سازد؟

از نظر دانشمندهایی که نسبت به تأثیر تغییرات اقلیمی بدبین‌تر هستند، همین‌الان سرزمین‌هایی همانند کشور بنگلادش یا ایالت فلوریدا آمریکا را بایستی از دست رفته تلقی کرد.

در واقعیت هم الان مقدم بر همه، جزایر کوچکی در خطر هستند که هستی‌هاشان به مهار افزایش سطح آب دریاها و اقیانوس‌ها گره خورده است.

سازمان ملل پیش‌بینی می‌کند که در قرن حاضر حداقل حدود ۲۳ سانتی‌متر و حداکثر حدود بیش از ۱ متر بر سطح آب‌های جهان افزوده خواهد شد.

ولی تازه‌ترین تحقیق‌ها از انباشت آب ناشی از ذوب شدن یخ‌های قطب جنوب و گرینلند خبر می‌دهند که سرعت ویرانی این یخ‌ها را افزایش خواهد داد.

در کنارش خبر از تغییر در روند باد در قطب جنوب می‌رسد که یخ‌های برخی یخچال‌ها را سریع‌تر به سمت ساحل می‌راند – همین تغییر در بادها می‌تواند تا ۳ متر و ۳۵ سانت بر سطح آب‌ها بیافزید.

 

در جست‌وجوی سرمایه

پیشنهاد اقتصاد برای کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای یکی وضع مالیات بر کربن (Carbon tax) است و دیگری تعیین حداکثر تولید گازها برای بخش‌های مختلف اقتصاد و سپس خرید و فروش آنها (Cap and Trade) است.

اجلاس بن از یک سو به‌دنبال یافتن ساختاری است تا از طریقش بتوان کربن را قیمت‌گذاری کرد و از آن بدنبال آن است که نشان بدهد سرمایه‌گذار بر مهار تغییرات اقلیمی، جواب پس می‌دهد.

یک مثالش کارآفرینی است: در 2016 میلادی فراتر از ۹ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در سرتاسر جهان در منابع تجدیدپذیر تولید انرژی کار می‌کردند و فقط در گذر این سال، ۱.۵ میلیون شغل در این صنایع به‌وجود آمده بودند.

یک تحلیل می‌گوید اگر کشورهای جهان متعهد بشوند تا ۸۰ درصد از مصرف کربن خودشان تا ۲۰۳۰ میلادی بکاهند، ۳۶ میلیون شغل تازه تولید خواهد شد.

ولی فقط مهار تغییرات اقلیمی به بخش انرژی محدود نمی‌شود، بهبود زیرساخت‌ها بخصوص در بخش حمل و نقل، اداره شهرها و روستاها و همچنین تغییر سبک زندگی، تمامی این‌ها سرمایه طلب می‌کنند و کار می‌آفرینند.

کما اینکه پیش‌بینی بانک جهانی این است که تا ۲۰۳۰ میلادی، ۲۳ هزار میلیارد دلار در جهان در فرصت‌های مرتبط به مهار تغییرات اقلیمی سرمایه‌گذاری خواهد شد.

ولی سرمایه‌گذاری هدفمند بایستی همراه با مشکلات کنونی و پیش رو باشد. اجلاس بُن یکی از اهدافش هماهنگی دولت‌های جهان است تا بتوانند به شکلی کارآمد به تعهدهایشان برابر پیمان پاریس عمل کنند.

 

مهاجرت، فقر و انطباق‌پذیری

به هر گوشه جهان که سر بزنید، شاهد تغییر اقلیم‌شان هستند – استثنایی هم وجود ندارد. انطباق‌پذیری در مقابل آنچه هم‌اکنون روی می‌دهد، شاید بیش از هر زمانی مقابل چشمان عموم جامعه قرار گرفته باشد.

آن هم وقتی پورتو ریکو – قلمرویی متعلق به آمریکا – نزدیک به دو ماه پس از گذر طوفان ماریا، همچنان برق، آب یا نظام حمل و نقل مناسب برای عموم جامعه ندارد. و این بحث قدرتمندترین دولت دنیاست.

آن هم دنیایی که هم‌اکنون شاهد بزرگ‌ترین بحران پناهجویی در تاریخ پس از جنگ جهانی دوم است؛ فراتر از ۶۵ میلیون نفر خواه از کشورشان گریخته‌اند یا در سرزمین خودشان به اجبار جابه‌جا شده‌اند.

تغییرات اقلیمی به شرایطی دامن می‌زند که مهاجرت‌های اقلیمی را افزایش خواهد داد. اجلاس بُن می‌خواهد تا دولت‌های جهان را متقاعد کند تا نظامی در کره زمین برای حمل و نقل آوارگان اقلیمی برپا کنند.

درنهایت هم فقر در صدر برنامه‌ریزی‌ها قرار بگیرد.

چون در دنیایی گرم‌تر، بخش فقیرتر جوامع زودتر و مقدم از بقیه در مقابل مشکلات سر خم می‌کند. به‌خصوص حالا که پیش‌بینی می‌شود در گذر ۱۰ سال، دنیا دیگر قادر نباشد غذای کافی برای همه تولید کند.

اجلاس بن، بیست و سومین سال پیاپی است که دولت‌های جهان تلاش می‌کنند تا راه را برای نجات تمدن بشر در بحران‌های اقلیمی پیش رو باز کنند – گامی کوچک که می‌تواند تاثیری حیاتی بگذارد.

ولی هنوز مسیری طولانی تا گذر از بحران باقی مانده است. شاید بُن بتواند امیدواری بیشتری به مردم جهان ببخشد، همان‌طور که پاریس دو سال قبل، چشم‌انداز روشن‌تری خلق کرد.

شیعیان ایران و جای خالی تعالیم محیط زیستی

 

همین گزارش را در وب‌سایت رادیو زمانه بخوانید

 

اگر در جستجوی فتوایی درباره محیط‌ زیست، گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی هستید در وب‌سایت ۳۲ مرجع و روحانی بلندپایه شیعه مطلبی نخواهید یافت. این در حالی است که دو سال پیش پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک‌های جهان در «نامه تعالیم» به موضوع محیط زیست پرداخت. این سند یعنی «نامه تعالیم» مهمترین متنی است که پاپ خطاب به اسقف‌های اعظم جهان منتشر می‌کند.

اما چرا پرداختن مراجع مذهبی مسلمانان به موضوع محیط زیست از اهمیت برخوردار است؟ چرا سازمان محیط زیست افغانستان متنی مفصل در ارتباط دین و محیط زیست تهیه کرده؟ این تعالیم مذهبی چه نتیجه عملی می‌تواند داشته باشد؟

 

شنوای ناله‌های زمین باشیم

برابر سنت کلیسای کاتولیک، نامه‌های پاپ یا Encyclical به تمامی کلیساهای رومی ارسال می‌شوند تا پایه عمل دیگر مومنان باشند.

نامه پاپی فرانسیس با عنوان «نگهبانی‌مان از خانه مشترک» با عنوان لاتین Laugata Si’, mi’ Signore یا «ستایش بر پرودگار یکتایم باشد» منتشر شد.

این نامه که فرمت پی‌دی‌اف آن به زبان انگلیسی ۱۸۴ صفحه است، در ابتدا از ناله‌های زمین از رنج فعالیت آدمی می‌گوید، مثال از آموزه‌های رهبران پیشین کلیسا و همچنین کتب مقدس می‌زند، درنهایت دعوت به وحدت در مقابل دل‌مشغولی مشترک مردمان جهان می‌کند.

سپس صحبت پاپ به سنت فرانسیس برمی‌گردد، رهبر مذهبی قرن دوازدهمی که به حامی طبیعت در کلیسای رومی شهره است. کسی که دیگر موجودات عالم هستی را خواهران و برادرانش می‌خواند و برای پرندگان هم همانند انسان‌ها، به منبر می‌رفت و برایشان موعظه می‌خواند.

همچنین خورشید، ماه، آب، باد، بیماری و مرگ را خواهران و برادران مردمان در همراهی پروردگار خطاب می‌کرد. در نهایت می‌گفت «مومن به عیسی مسیح نیستید اگر ملتی که او برایش مُرد محترم نشمارید،» ملتی که به انسان محدود نمی‌شود و شامل تمامی موجودات عالم هستی است.

بر پایه همین عقاید است که ندای پاپ فرانسیس می‌گوید، خانه مشترک ما هرگز به شدت دویست سال اخیر، این چنین آسیب ندیده بود و «ما بایستی تمامی فعالیت‌های هر روزه‌مان را تغییر بدهیم تا زندگانی‌مان پایدارتر بشود.»

پاپ در نامه‌اش مثال می‌زند: کاستن از تولید گازهای گلخانه‌ای، حمایت از سیاره و مردمان نیازمند، مبارزه با فقیر، پاکسازی آلودگی‌ها، حفظ اقلیم، مراقبت از آب، حفظ تنوع زیستی و ده‌ها مورد دیگر که بایستی هرچه سریع‌تر به انجام برسند تا تمدن بشر حفظ بشود، انسان بتواند به شکوفایی‌اش ادامه بدهد.

او پس از انتشار این نامه، در دو سال اخیر مکرر هر کجا رفته، از نقش انسان در تخریب محیط‌ زیست گفته و خواستار اجرای برنامه‌های جدی در مهار تغییرات اقلیمی شده است.

 

«آموزش‌های محیط‌زیستی در روشنای تعالیم اسلام»

کمی دورتر از واتیکان و کمی نزدیک‌تر به ایران، اگر به سراغ وب‌سایت «اداره ملی حفاظت محیط‌زیست دولت جمهوری اسلامی افغانستان» بروید و سری به بخش انتشارات آن بزنید، با کتاب الکترونیک «آموزش‌های محیط‌زیستی در روشنایی تعالیم اسلام» روبه‌رو می‌شوید.

این کتاب ۹۸ صفحه‌ای، در چهار بخش از منابع طبیعی تا رابطه بین انسان و طبیعت تا تخریب محیط‌ زیست و انواع آلودگی‌ها و مسولیت‌های فردی، اجتماعی و دولتی را به بحث می‌نشیند.

در جای به جای آن هم از قرآن، احادیث و دیگر کتب، مثال آورده شده و همچنین از علم هم کمک گرفته می‌شود. چون نویسندگان کتاب زیر نظر سازمان‌های مذهبی افغانستان، رابطه‌ای جدی مابین علم روز و مذهب‌شان می‌بینند.

در مقابل اگر سری به وب‌سایت «سازمان حفاظت محیط‌ زیست جمهوری اسلامی ایران» بزنید، لینکی با عنوان «گرمایش جهانی کره زمین» شما را به یک پست در وب‌سایت رسانه بلومبرگ به زبان انگلیسی می‌رساند.

در بخش معاونت‌ها و دفاتر مستقل این وب‌سایت هم اگر بر لینک «مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم» کلیک کنید، با این واقعیت نگران‌کننده روبه‌رو می‌شوید که تغییر اقلیم به اشتباه تغییر آب و هوا ترجمه شده.

در کنارش البته یک فایل ورد ۱۴ صفحه‌ای در موضوع کنفرانس‌ها و کنوانسیون‌های مرتبط با گرمایش زمین را می‌توانید دریافت کنید و از طریق آن به فهرستی از موضوع‌های مرتبط به زندگی پایدار در ایران دست بیابید.

ولی اگر سازمان حفاظت محیط‌ زیست یک دولت اسلامی، خودش را بی‌نیاز از رابطه مذهب و علم در تغییر اقلیمی می‌یابد، وب‌سایت‌های مراجع تقلید شیعه چه؟ آیا آنها بحث‌های آموزنده در موضوع‌های محیط‌ زیستی عرضه می‌کنند؟

یک استفتا برای انقراض جانداران

در ایران آیت‌الله بیات زنجانی از مراجع شیعه در پاسخ به یک سوال در موضوع «خطر انقراض جانداران کم یاب و نقش مسلمانان» می‌گوید که «حفظ محیط‌ زیست از وظایف ملی و انسانی بوده و طبعاً جلوگیری از انقراض جاندارانی که مطمئناً در محیط‌ زیست اثر گذارند، وظیفه‌ای همگانی است و تنها مربوط به یک کشور و یک گروه و جمعیت نبوده بلکه عزم جهانی می‌خواهد.»

آیت‌الله سید صادق حسینی شیرازی هم در دو نامه، اولی به سران و رهبران کشورهای شرکت کننده در اجلاس ملی سازمان ملل متحد و دیگری به اجلاس گروه بیست در هامبورگ آلمان، از تحریف محیط‌ زیست و اثرهای نگرانی‌آورش صحبت می‌کند.

ولی تنها آیت‌الله سیدمحمدتقی مدرسی است که در یک خطبه‌اش از عبارت «گرمایش زمین»‌ نام می‌برد.

عبارت تغییرات اقلیمی در وب‌سایت هیچ‌کدام از آیات عظام به نتیجه‌ای منتهی نمی‌شود.

آنهم درست زمانی که ایران و بقیه نقاط خاورمیانه در معرض رویدادهای شدید آب و هوایی ناشی از گرمایش فزاینده دمای میانگین زمین قرار گرفته‌‌اند.

پس چرا گرمایش زمین یا تغییرات اقلیمی همچنان در وب‌سایت‌های آیات عظام کلماتی ناشنیده باقی مانده‌اند؟ چرا این مذهب به وظیفه‌اش در موضوع بررسی محیط‌ زیست انسان عمل نمی‌کند و بی‌اعتنا به آن باقی می‌ماند؟

رهبر ایران، علی خامنه‌ای نیز اگرچه در خصوص سیاست‌های دولتی فرمانی زیست محیطی ابلاغ کرده است اما رابطه مذهب و محیط زیست را مسکوت گذاشته.

عدم‌سرمایه‌گذاری به حکم کلیسا

دخالت مراجع مذهبی، می‌تواند تأثیراتی عینی در رفتار پیروان مذهبی‌شان در پی داشته باشد.

به عنوان مثال نامه زیست محیطی پاپ به اسقف‌ها تنها برای تفکر و تعمق بیشتر نیست، بلکه راهنمای عمل مومنان است.

نزدیک به یک ماه پیش، ۴۰ موسسه کلیسایی یا وابسته به مذهب مسیحیت، بزرگ‌ترین خروج سرمایه متکی بر اعتقاد مذهبی در تاریخ را انجام دادند.

آنها اعلام کردند که تمامی پول‌هایشان را از صنعت سوخت‌های فسیلی بیرون می‌کشند و دیگر در موارد مخرب محیط‌ زیستی سرمایه‌گذاری نخواهند کرد.

یکی از راهکارهای پیشنهادی علم اقتصاد در مقابله با انباشت گازهای گلخانه‌ای هم خروج سرمایه‌ها از صنایع مرتبط با سوخت‌های فسیلی است.

در جهت عکس حرکت کاتولیک‌ها، جمهوری اسلامی ایران خودش را برای سرمایه‌گذاری فراتر از ۲۰۰ میلیارد دلاری در همین صنایع آماده می‌کند.

دقیقا شاید در چنین موقعیت اهمیت یک فتوای زیست محیطی بیش از پیش روشن می‌شود.

در ژرفای اقلیم‌گریزی رسانه‌ها

 

همین گزارش را شماره ششم مجله قلمرو بخوانید

 

وقتی نزد زیست‌بوم‌شناسان بروید با جزئیات توضیح می‌دهند که رفتارها و سبک زندگی بشر چنان به اقلیم آسیب زده که چه بسا خود و تمدن انسانی را قربانی نابسامانی کنونی اقلیمی کرده باشد. اما هنگامی که گوش و چشم خود را به رسانه‌ها می‌سپارید چیز چندانی درباره بحران زیست‌محیطی و تغییرات اقلیمی نمی‌شنوید و نمی‌بینید.

در انتخابات ۲۰۱۶ ریاست‌جمهوری آمریکا که به پیروزی دونالد ترامپ انجامید، رسانه‌های پرنفوذ ایالات متحده جمعا۵۰ دقیقه درباره تغییرات اقلیمی صحبت کردند. در انتخابات ۱۳۹۶ ریاست جمهوری ایران این مسئله، با ابعاد گوناگون و به مثابه موضوعی فراگیر و اصیل به مباحث انتخاباتی راه نیافت؛ تنها به جبر زمان و چه بسا برای جلب نظر رأی‌دهندگان، برخی از جلوه‌های خوفناک این بحران مانند، کمبود آب و معضل ریزگردها اشاره‌وار مطرح شد.

ولی چرا رسانه‌های امروز جهان، از بیان اخبار رویدادهای آب و هوا یا تاثیرات جانبی تغییرات اقلیمی (همانند گسترش گروه‌های افراطی، جنگ‌های داخلی، خشک‌سالی تأثیرگذار بر ۲۰ میلیون نفر و سبب آوارگی بیش از ۶۵ میلیون نفر) پیشتر نمی‌روند و این موضوع را سوژه‌ای مستقل و مهم فعالیت‌های رسانه‌ای نمی‌انگارند؟

به بیان آشکارتر، چرا روزنامه‌های اصلی کشور صفحه یا ستونی ثابت برای بیان و تحلیل تغییرات اقلیمی ندارند؟ چرا صدا و سیمای ایران یا دیگر شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی، برنامه‌های منظم روزانه و یا هفتگی برای پیگیری این موضوع کار ندارند؟ چرا در وب‌سایت‌ها و فضای مجازی از گفتگوی اجتماعی تأثیرگذاری در این باره سوژه خبری نیست؟

اصلا روزنامه‌نگاران ایرانی متخصص محیط زیست و تغییرات اقلیمی کجایند و کیانند؟ چرا هرگاه رسانه‌های داخل و خارج از کشور می‌خواهند در این باره صحبت کنند، افراد کم‌شماری هستند که بتوان سراغشان رفت؟

تنها رسانه‌های فارسی عقب نمانده‌انددر سال ۲۰۱۳ با اعلام فهرست برندگان جایزه پولیتزر( مهم‌ترین مدال روزنامه‌نگاری آمریکا) معلوم شد جایزه «برترین گزارش ملی» به رسانه «در عمق اخبار اقلیمی» اعطا می‌شود. آنچه جایزه مذکور را برای این رسانه به ارمغان آورد گزارشی بود که سپس‌تر به شکل کتابی در ۱۶۴ صفحه منتشر شد: «فاجعه سنگ‌های نفتی دیلبیت: از عمق بزرگ‌ترین نشت نفتی که هرگز چیزی درباره آن نشنیده‌اید»

«در عمق اخبار اقلیمی» رسانه‌ای کوچک است، یکی از اندک رسانه‌های مستقل آمریکای شمالی است و متمرکز بر موضوع تغییرات اقلیمی و محیط زیست. از چنان اعتباری برخوردار است که دیگر روزنامه‌نگاران این رسانه را با دقت دنبال می‌کنند. اقبال موجود به این رسانه می‌تواند به توسعه فعالیت‌های حرفه‌ای روزنامه‌نگاران و جلب افکار عمومی به محیط زیست و مباحث پیرامونی آن کمک شایان کند.

رویه جاری رسانه‌ها آن است که خبرهای صنعت سوخت‌های فسیلی را نشر و بازنشر می‌دهند؛ معمولا آنچه در لحظه اتفاق می‌افتد: اگر جایی، مثلا از خطوط لوله انتقال نفت یا کشتی‌های نفت‌کش نفت نشت کرده باشد، یا اینکه بومیان ساکن در مناطق نفت‌خیز یا فعالان محیط زیست چگونه و کجا در مخالفت یک پروژه تازه تجمع اعتراضی برپاکرده‌اند یا نوسانات قیمت نفت و تأثیر آن بر بازار سهام.

بالاخره این صنعت در جای جای زمین ما فعال است و موتور محرک و زیربنای رشد اقتصاد و تمدن امروز شناخته می‌شود. این نمونه اخباری است که هر روز درباره صنعت نفت و دیگر سوخت‌های فسیلی می‌شنویم. ولی آنچه «در عمق اخبار اقلیمی» را از دیگر رسانه‌ها متمایز می‌کند آن است که نتایج (نوعا فاجعه‌بار) فعالیت‌های گذشته صنایع مرتبط با سوخت‌های فسیلی را آشکار می‌کند.

بگذارید شیوه کار این رسانه را روشن‌تر بیان کنم. از یک سو خبرهای تحقیقات علمی را به زبان ساده بازنویسی می‌کند؛ از سوی دیگر تیمی کوچک از روزنامه‌نگاران تحقیقی (investigative journalists) دارد و از آنان کمک می‌گیرد تا لایه‌های پنهان اخبار اقلیم و زیست محیطی راـ که دیگر رسانه‌ها آنها را ناگفته می‌گذارند و می‌گذرندـ کشف و منتشر کنند.

نمونه بارز این گزارش‌های تحقیقی «اِکسان: راهی که طی نشد» است. این مجموعه نامزد برترین گزارش تحقیقی در پولیتزر ۲۰۱۶ بود. البته آن جایزه به آسوشیتدپرس برای مجموعه گزارش‌های «بردگی در صنعت ماهیگیری» اهدا شد؛ مجموعه‌ای که همانند یک سونامی بر سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای آمریکای شمالی سایه انداخت.

خلاصه مجموعه ۹ قسمتی گزارش‌های تحقیقی «در عمق اخبار اقلیمی» این است: حدود ۴۵ سال پیش، شرکت اِکسان موبایل (یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های صنعت سوخت‌های فسیلی جهان و بزرگ‌ترین در آمریکا) پیش از همه از نشانه‌های تغییرات اقلیمی آگاه شد، اما سودجویانه در این باره این خطر جدی، نزدیک و فراگیر سکوت پیشه کرد. از سویی برای حفاظت از منافع شرکت خود و مقابله با این تغییرات‌ـ مثلا بالا آمدن سطح آب دریاها و اقیانوس‌هاـ برنامه‌ریزی کرد؛ از سوی دیگر با صرف بودجه‌های هنگفت در مجموعه‌ای اقماری از گروه‌های مطالعاتی و مؤسسه‌های تحقیقی وابسته به خود، کوشید با فریب افکار عمومی آنان را درباره هشدارهای زیست محیطی دانشمندان جهان دچار تردید کرده، به مردم جهان چنین القا کند که برخلاف گفته اقیم‌شناسان، تهدیدی و بحرانی ـ دست‌کم در آینده نزدیک‌ ـ وجود ندارد و می‌توان همچنان آسوده خاطر، از نفت و سایر سوخت‌های فسیلی استفاده کرد.

این گزارش تحقیقی چند ماه معنای بیشتری پیدا کرد، هنگامی که ترامپ، رِکس تیلرسون را برای اداره وزارت امور خارجه امریکا برگزید. این دومین شغل تیلرسون در طول عمرش است: پیش از این برای چند دهه، تنها در اِکسان موبایل کار کرده بود و پیش از تصدی وزارت امور خارجه، مدیرعامل آن غول نفتی بود.

فعالان محیط زیست هنوز در انتظار حکم دادگاه هستند که اجازه دسترسی به ایمیل شخصی تیلرسون را صادر کند. در این صورت آنان خواهند توانست نقش مستقیم او در انکار گرمایش فزاینده زمین را بدانند. اینکه در این وضعیت او وزیر امور خارجه می‌شود، بیانگر آن است فقط رسانه‌های فارسی عقب نمانده‌اند. بلکه رسانه‌های معتبر جهانی نیز نتوانسته‌اند جایگاه مناسبی در پیگیری اخبار و علل بروز تغییرات اقلیمی و بحران محیط زیست کسب کنند. مثلا رسانه‌های آمریکایی نتوانسته‌اند چنان فضایی ایجاد کنند که شخصی با سوابق تیلرسون و اتهامات علیه او از تصدی وزارت امور خارجه آمریکا باز ماند. کریستین امانپور توضیح بسیار روشنگرایانه دارد.

 

اشتباه روزنامه‌نگاران در موضوع تغییرات اقلیمی

شیوه کار رسانه‌ها یکی از موانع اصلی طرح تغییرات اقلیمی به شکی راهگشا و تأثیرگذار است. نقش منفی این عامل از اقدامات و سرمایه‌گذاری صنعت سوخت‌های فسیلی علیه یافته‌ها و هشدارهای اقلیم‌شناسان بیشتر است.

یکی از سنت‌های اصلی کار رسانه‌ها و روزنامه‌نگاری در آمریکای شمالی «لزوم بی‌طرفی روزنامه‌نگاران» است. یعنی در مباحث اجتماعی آنان نباید از یک طرف بحث جانب‌داری کنند. بنابراین در هر موضوع مورد گفتگو در رسانه اگر کسی موافق دیدگاه، خبر، گزارش یا مطلبی درباره آن موضوع حضور دارد، رسانه باید از فرد دیگری (بیش و کم در همان سطح و وجاهت) که نظر مخالف دارد نیز دعوت کند و به فرصت برابر برای اظهار مخالفت در اختیار او قرار دهد. تنها در این صورت است که بی‌طرفی رسانه و روزنامه‌نگار محفوظ می‌ماند.

ولی وقتی امانپور، روزنامه‌نگار ایرانی‌تبار شبکه سی‌بی‌سی، برای دریافت جایزه یادبود برتون بنجامینِ سال ۲۰۱۶ به ضیافت کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران رفت، در کنار بحث خبرهای دروغی (fake news) بر خطای روزنامه‌نگاری معاصر در مواجهه با تغییرات اقلیمی انگشت نهاد و گفت:

«به نظرم می‌رسد که طیف وسیعی از رسانه‌ها، خود را در این بن‌بست انداخته‌اند تا چگونه میان موازنه طرف‌های خبری، درک واقعیت، بی‌طرفی و مهم‌تر از همه، حقیقت تمایز نهند.»

امانپور سپس چنین نمونه آورد: «ما نمی‌توانیم همچنان از الگوهای سنتی حرفه‌ای پیروی کنیم. بگذارید مثلا از گرمایش زمین یاد کنم. وقتی ۹۹.۹٪ شواهد علمی و آزمایشگاهی دانشمندان در رسانه‌ها با نظر اقلیت کم‌شمار انکارکنندگان تغییرات اقلیمی یکسان دیده می‌شود.»

این بارها رخ داده است: پژوهشگران معمولا با بیان پیچیده علمی توضیح می‌دهند که تغییرات اقلیمی چگونه در روندی شتابان به ویرانی محیط زیست انجامیده است. از آن سو، اقلیتی که صدایی بلندتر دارد، اغلب به زبانی ساده‌ و همه‌ کس‌‌ پذیر، نتایج آن تحقیقات علمی را انکار می‌کند.

البته انکارکنندگانِ تغییرات اقلیمی و بحران محیط زیست در بیشتر موارد، متخصصان زیست‌بوم نیستند. بلکه آنان با برچسب یک گروه پژوهشی یا مدیریت مؤسسه‌ای تحقیقی در رسانه‌ها ظاهر می‌شوند. در مجموعه گزارش‌های تحقیقی رسانه «در عمق تغییرات اقلیمی» توضیح داده شده است که چگونه صنعت سوخت‌های فسیلی در پس پرده، از انکارگران تغییرات اقلیمی حمایت مالی کرده است. به بیان دیگر اظهارات آنان نتیجه صادقانه پژوهش‌های علمی آنان نیست.

البته این وضعیت بی‌سابقه نیست. اینک آشکار شده کسانی که پیشتر خطرناک و زیان‌بار بودن سیگار را انکار می‌کردند، زیر حمایت کارخانه‌های سیگارسازی بوده‌اند. مثال دیگر کسانی هستند که امروزه مانع می‌شوند سیاست‌مداران، روزنامه‌نگاران و مردم به طور کامل و شفاف از هشدارهای پژوهشگران درباره خطر مصرف شکر آگاه شوند.

ولی قرار است رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران، چونان چشمان بیدار جامعه، خطاهای مسؤلان و مردم را کشف و در برابر افکار عمومی نهند. قرار است رسانه‌ها در اخبار و گزارش‌ها و تحلیل‌های خود علیه آنچه واقعیت نداردـ حتی اگر نزد برخی واقعیت پنداشته می‌شود- موضع‌گیری کنند. چرا صدای بی‌پشتوانه منکران تغییرات اقلیمی به جای بانگ هشدارآمیز پژوهشگران واقعی گوش مردم را- از آمریکا گرفته تا ایران را پر کرده است؟

 

سکوت و مسؤلیت‌گریزی رسانه‌ها درباره شیوه کار دولت یا اقتصاد

استیو رینِر، صاحب کرسی علوم و تمدن جیمز مارتین در دانشگاه آکسفورد در مقدمه کتاب «چرا در مورد تغییرات اقلیمی به تفاهم نمی‌رسیم» نوشته مایک هولم می‌کوشد دلیل انفعال رسانه‌ها درباره گرمایش زمین را توضیح دهد.

وقتی به رینِر گفته بودند چرا افکار عمومی آمریکا به موضوع تغییرات اقلیمی توجه نخواهد کرد. پاسخ داد: نخست آنکه چون هنوز علم در این باره به قطعیت نرسیده (سخنی که البته دروغ است). دوم آنکه چون تغییرات اقلیمی در آینده‌ای دور اثرگذار خواهند بود (این نیز دروغ است، انسان از تغییرات اقلیمی نیک آگاه است، چون نشانه‌های بیم‌انگیز آن را از ۴۵ سال گذشته از جای جای زمین جمع‌آوری و تحلیل کرده است. آنگاه بر پایه داده‌های علمی پیشگویی شده خطر در آینده‌ای نزدیک آشکار می‌شود.) و سوم آنکه چون تغییرات اقلیمی هنوز چهره منفی خود را به میزان کافی آشکار نکرده و دشمنی جامعه با خود را برنینگیخته است (یا چون هنوز چهره بی‌نقاب آن، آن گونه که سومالی یا بنگلادش دیده می‌شود، در سرتاسر امریکا مشهود نیست).

رینِر می‌افزاید دقیقا به همین سه دلیل این موضوع باید در کانون گفتگویی اجتماعی باشد.

سپس توضیح می‌دهد «این باور که فقط گزاره‌های قطعی شده علمی بر سیاست‌گذاری‌های (دولتی) تاثیر می‌گذارد و این ایده که علم بهتر می‌تواند مشکلات موجود را حل کند، از ریشه‌ها وخاستگاه‌های تفاوت عقاید و دیدگاه‌ها در سیاست، ملیت، سازمان‌ها، مذهب و فرهنگ روشنفکری غفلت می‌کند»

او همچنین دشواری کار رسانه‌ها در این حوزه را مطرح می‌کند؛ مثلا دسترسی نداشتن به زیست‌بوم‌شناسان و اینکه نتیجتا در بسیاری موارد متخصصان دیگر رشته‌ها به جای اقلیم‌شناسان جلوی دوربین‌ها و میکروفن‌ها می‌نشینند. این وضعیتِ طنزگونه مانند آن است شخص تب‌زده به جای مطب پزشک به دفتر مهندس ساختمان رود و از او چاره‌خواهی کند.

رینِر سرانجام بر سخن هولم تأکید می‌کند: باید به تغییرات اقلیمی به مثابه یک ایده (idea) نگریست، گرچه بی‌گمان نباید از واقعیت فیزیکی آن هم غافل ماند.

«از تغییرات اقلیمی هم به شکل یک ذره‌بین بنگرید و هم از آن مانند یک آینه استفاده کنید: نگاه ذره‌بین‌گونه تأثیرات درازمدت انتخاب‌های کوتاه‌مدت‌مان در بافت واقعیت‌های عینی و ارزش‌های اجتماعی در برابر دیدگان ما مجسم می‌کند. نظرِ آینه‌وار ما را برمی‌انگیزاند که به آینده خود و تمدن بشری بیشتر توجه کنیم.»

فارغ از اینکه شیوه کارساز طرح تغییرات اقلیمی در رسانه و جامعه چیست، پرشس آن است که برای بهبود مواجهه رسانه‌‌ها با این موضوع چه راهکاری کارآمدتر است؟

 

گاردین، واشنگتن‌پست، نیویورک تایمز

«تغییرات اقلیمی: چرا گاردین این تهدید بر علیه زمین را به صفحه اول و صفحات اصلی خود آورده است،» این عنوان مقاله‌ الن راسبریج در گاردین ( ۶ مارچ ۲۰۱۵) است.

راسبریج که از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ سردبیر گاردین بود، می‌خواست پیش ترک این روزنامه میراثی ماندگار از خود باقی نهد و آن را در کار رسانه‌ای بر تغییرات اقلیمی یافت.

«روزنامه‌نگار همانند آینه بغل ماشین است. ما ترجیح می‌دهیم به آنچه رخ داده بنگریم، نه آنچه پیش روی ماست. [گرچه دیگران] آنچه را تمام‌نما و شفاف جلوی دید است بر آنچه معمولی و پنهان مانده ترجیح می‌دهند.»

او در آغاز مقاله چنان نوشت و سپس بر این نکته توجه کرد: «رویدادهای مهم، فراپندار و غیرعادی رخ می‌دهند، ولی ـ به رغم اهمیت و تأثیرشان‌ـ شاید چون بسیار آرام اتفاق می‌افتند، برای اتاق‌های خبر که مشتاق دریافت و انتشار رویدادهای لحظه‌ای هستند، پنهان می‌مانند. شاید نیز تنظیم‌کنندگان اخبار رسانه‌ها می‌دانند این خبرها نمی‌توانند توجه خواننده و بیننده و شنونده کم‌حوصله را جلب کنند؛ از این‌رو آنها را سویی می‌نهند»

راسبریج این تغییر در گاردین را چنین معرفی کرد: «خطرهای اقلیمی هر جمعه تیتر اصلی صفحه اول گاردین خواهد بود، هرچند در این روز امری غیرعادی در اقلیم و محیط زیست رخ نداده است. هفته آینده و هفته بعد از آن هم چنین خواهد شد. امیدوارم، در هفته‌های آتی شما مطالب گوناگونی در موضوع اقلیم ما بخوانید.»

امروزه گاردین یکی از خوش‌نام‌ترین رسانه‌های جهان است که درباره گرمایش زمین خبر و تحلیل می‌نویسد. از سویی ستون ثابت ۹۷٪ این رسانه توجه‌ها را به این نکته جلب می‌کند که اکثریت مطلق دانشمندان جهان برآنند تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیت‌های انسان است. از سوی دیگر سبب شده برخی دیگر بنگاه‌ها نیز تغییرات اقلیمی را به یکی از فعالیت‌های رسانه‌ای خود تبدیل کنند.

در این منش نو، گاردین ارایه و نوشتن درباره واقعیات را مبنای کار خود قرار داده، نه آنکه خود را در بن‌بست «روزنامه‌نگاری بی‌طرفانه» محصور کند. به ویژه اینکه امروزه از دیدگاه دانشمندان تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیت‌های ویرانگرانه انسان به قاعده‌ای شبیه به «دو به علاوه دو مساوی چهار است» تبدیل شده و بحثی جدی در مخالفت با آن وجود ندارد.

امسال، ۱۳۹۶ وقتی ایران درگیر انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای شهر و روستا بود، افزون بر گاردین، واشنگتن‌پست نیز بخش ثابتی برای موضوعات مرتبط با تغییرات اقلیمی در نظر گرفته است. از آن سو، نیویورک‌تایمز هم برای بهبود کارکرد خود، در حال گسترش گروهی از همکاران خود است که بر تغییرات اقلیمی تمرکز دارند.

ولی در ایران وضعیت پیش و پس انتخابات یکسان باقی مانده است. آب شیرین کمیاب‌تر و آلودگی هوا بیشتر می‌شود. ریزگردها عرصه جولان خود را از جنوب‌غرب و غرب کشور به مناطق مرکز گسترش داده‌اند. اما شگفتا که هنوز تغییرات اقلیمی موضوعی ملی انگاشته نشده است. البته نباید ناگفته گذاشت که افکار عمومی به طور فراینده‌ای به بحران محیط زیست و تغییرات اقلیمی توجه می‌کند. تنها چند گام جدی رسانه‌های داخل و خارج کشور لازم است تا چنین امری محقق شود و حفاظت از محیط زیست به مطالبه‌ای عمومی و گفتمانی تأثیرگذار تبدیل شود. این حق ما ایرانیان است که از ابعاد گسترده خطر انقراض انسان و فروپاشی تمدن بشر آگاه شویم و از آنچه می‌توان‌ـ بلکه بایدـ برای مهار یا به تأخیر انداختن این خطر انجام داد مطلع شویم؛ پیش از آنکه طبیعت، با تازیانه واقعیت، ما را سخت مجازات کند.