فایل صوتی بیست مگابایتی صحبت‌های من در دانشگاه فردوسی را از این‌جا دانلود کنید.

 

پریشانی، کامل‌ترین کلمه‌یی است که در توصیف خودم می‌توانم بگویم. در توصیف سودارو در هفته‌هایی که از سال جدید گذشته است. از برنامه‌هایم واقعا عقب هستم. و می‌دوم تا از هم نپاشم. یک‌شنبه‌یی که گذشت در دانشکده‌ی امور اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی هم همین حالت را داشتم. قرار بود درباره‌ی «زندگی و آثار محمد ایوبی» صحبت کنم. خوب، حدود سی و خورده‌یی نفر هم لطف کرده و جمع شده بودند، از جمله چند تا از بهترین دوست‌هایم. سه کتاب «صورتک‌های تسلیم»، «روز گراز» و «زیر چتر شیطان» همراهم بود و برنامه‌ی اولیه‌ام این چنین طرح شده بود که براساس زندگی محمد ایوبی، و با استفاده از مثال‌های کتاب‌هایش، مخصوصا «صورتک‌های تسلیم»، درباره‌ی نوشتن و دنیای نویسندگی در ایران حرف بزنم.

وقتی وارد جلسه شدم، و حرف‌هایم را شروع کردم، سوالی را پرسیدم که دفعه‌ی قبلی، وقتی برای صحبت در باب رمان «کافکا در ساحل»، نوشته‌ی هوراکای موراکامی با ترجمه‌ی گیتا گرکانی به دانشگاه فردوسی رفته بودم پرسیدم: چه کسی با این نویسنده آشنا است؟ و هیچ‌کسی او را نمی‌شناخت. دو نفر که دیرتر آمده بودند، اسم او را شنیده بودند، اما کتابی از او نخوانده بودند. بقیه ظاهرا حتا اسم‌اش را هم نشنیده بودند. چیز محوی می‌دانستند از خبرهایی که این‌جا و آن‌جا آمده بود.

من هم خیال خودم را راحت کردم. به جای این‌که محمد ایوبی را تشریح کنم، به جای این‌که درباره‌ی زندگی‌اش، یا درباره‌ی آثارش، و رمان جذاب‌اش «صورتک‌های تسلیم» حرف بزنم، درباره‌ی نوشتن و دنیای نوشتن در ایران حرف زدم.

وقتی سعی می‌کردم تا «روز گراز» را بخوانم، به این فکر می‌کردم که این آشفتگی چرا در آثار ایوبی هست؟ ایوبی از چی این‌قدر عصبانی است؟ خودم را جای او گذاشتم، و به نوشتن در سال‌های زندگی‌اش فکر کردم. و توی جلسه همین حرف‌ها را زدم. که اگر ایوبی در یک دنیای معمولی می‌خواست بنویسد، چه چیزهایی نیاز داشت.

و همین شنوندگان را گیج کرده بود. همه منتظر بودند تا با زندگی و آثار یک نویسنده آشنا بشوند و محمد ایوبی فقط مثالی شده بود برای حرف‌های من.

و من نشستم و حرف‌هایی را زدم که مدت‌هاست فکرم را به خودشان مشغول کرده‌اند: نویسنده و شغل نویسندگی، مشکلات نوشتن، س‌ا‌ن‌س‌و‌ر، چاپ و پخش کتاب، رسانه و بازخوردهای اثر و غیره و غیره.

جهاد دانشگاهی یک نسخه از این جلسه را ضبط کرده است،‌ و اگر به آن‌ها دست‌رسی دارید،‌ احتمالا می‌توانید نسخه‌ی تصویری جلسه، یا دیگر جلسات امسال «این‌جا چراغی روشن است» را دریافت کنید. و اگر هم دوست دارید، و اینترنت پرسرعت در دسترس‌تان هست، فایل صوتی جلسه را که خودم ضبط کرده‌ام، دانلوود کنید و یک ساعت و بیست و هفت دقیقه حرف‌هایم را گوش کنید. البته، اول و آخر جلسه، یک بار وقتی صدای ام‌پی‌تری‌پلیر را تنظیم می‌کنم و یک بار هنگام دست‌زدن حضار، صدا توی فایل می‌پیچد. برای همین، لطفا اگر با هدفون گوش می‌کنید، حواس‌تان باشد. و یک موضوع دیگر هم این است که به خاطر مشکلاتی که دوستان لطف کرده‌اند به سیستم ای‌دی‌اس‌ال تحمیل کرده‌اند، چند روز طول کشید تا بتوانم بالاخره این فایل را آپ‌لود کنم.

و ممنون از وقتی که می‌گذارید.