همین گزارش را شماره ششم مجله قلمرو بخوانید

 

وقتی نزد زیست‌بوم‌شناسان بروید با جزئیات توضیح می‌دهند که رفتارها و سبک زندگی بشر چنان به اقلیم آسیب زده که چه بسا خود و تمدن انسانی را قربانی نابسامانی کنونی اقلیمی کرده باشد. اما هنگامی که گوش و چشم خود را به رسانه‌ها می‌سپارید چیز چندانی درباره بحران زیست‌محیطی و تغییرات اقلیمی نمی‌شنوید و نمی‌بینید.

در انتخابات ۲۰۱۶ ریاست‌جمهوری آمریکا که به پیروزی دونالد ترامپ انجامید، رسانه‌های پرنفوذ ایالات متحده جمعا۵۰ دقیقه درباره تغییرات اقلیمی صحبت کردند. در انتخابات ۱۳۹۶ ریاست جمهوری ایران این مسئله، با ابعاد گوناگون و به مثابه موضوعی فراگیر و اصیل به مباحث انتخاباتی راه نیافت؛ تنها به جبر زمان و چه بسا برای جلب نظر رأی‌دهندگان، برخی از جلوه‌های خوفناک این بحران مانند، کمبود آب و معضل ریزگردها اشاره‌وار مطرح شد.

ولی چرا رسانه‌های امروز جهان، از بیان اخبار رویدادهای آب و هوا یا تاثیرات جانبی تغییرات اقلیمی (همانند گسترش گروه‌های افراطی، جنگ‌های داخلی، خشک‌سالی تأثیرگذار بر ۲۰ میلیون نفر و سبب آوارگی بیش از ۶۵ میلیون نفر) پیشتر نمی‌روند و این موضوع را سوژه‌ای مستقل و مهم فعالیت‌های رسانه‌ای نمی‌انگارند؟

به بیان آشکارتر، چرا روزنامه‌های اصلی کشور صفحه یا ستونی ثابت برای بیان و تحلیل تغییرات اقلیمی ندارند؟ چرا صدا و سیمای ایران یا دیگر شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی، برنامه‌های منظم روزانه و یا هفتگی برای پیگیری این موضوع کار ندارند؟ چرا در وب‌سایت‌ها و فضای مجازی از گفتگوی اجتماعی تأثیرگذاری در این باره سوژه خبری نیست؟

اصلا روزنامه‌نگاران ایرانی متخصص محیط زیست و تغییرات اقلیمی کجایند و کیانند؟ چرا هرگاه رسانه‌های داخل و خارج از کشور می‌خواهند در این باره صحبت کنند، افراد کم‌شماری هستند که بتوان سراغشان رفت؟

تنها رسانه‌های فارسی عقب نمانده‌انددر سال ۲۰۱۳ با اعلام فهرست برندگان جایزه پولیتزر( مهم‌ترین مدال روزنامه‌نگاری آمریکا) معلوم شد جایزه «برترین گزارش ملی» به رسانه «در عمق اخبار اقلیمی» اعطا می‌شود. آنچه جایزه مذکور را برای این رسانه به ارمغان آورد گزارشی بود که سپس‌تر به شکل کتابی در ۱۶۴ صفحه منتشر شد: «فاجعه سنگ‌های نفتی دیلبیت: از عمق بزرگ‌ترین نشت نفتی که هرگز چیزی درباره آن نشنیده‌اید»

«در عمق اخبار اقلیمی» رسانه‌ای کوچک است، یکی از اندک رسانه‌های مستقل آمریکای شمالی است و متمرکز بر موضوع تغییرات اقلیمی و محیط زیست. از چنان اعتباری برخوردار است که دیگر روزنامه‌نگاران این رسانه را با دقت دنبال می‌کنند. اقبال موجود به این رسانه می‌تواند به توسعه فعالیت‌های حرفه‌ای روزنامه‌نگاران و جلب افکار عمومی به محیط زیست و مباحث پیرامونی آن کمک شایان کند.

رویه جاری رسانه‌ها آن است که خبرهای صنعت سوخت‌های فسیلی را نشر و بازنشر می‌دهند؛ معمولا آنچه در لحظه اتفاق می‌افتد: اگر جایی، مثلا از خطوط لوله انتقال نفت یا کشتی‌های نفت‌کش نفت نشت کرده باشد، یا اینکه بومیان ساکن در مناطق نفت‌خیز یا فعالان محیط زیست چگونه و کجا در مخالفت یک پروژه تازه تجمع اعتراضی برپاکرده‌اند یا نوسانات قیمت نفت و تأثیر آن بر بازار سهام.

بالاخره این صنعت در جای جای زمین ما فعال است و موتور محرک و زیربنای رشد اقتصاد و تمدن امروز شناخته می‌شود. این نمونه اخباری است که هر روز درباره صنعت نفت و دیگر سوخت‌های فسیلی می‌شنویم. ولی آنچه «در عمق اخبار اقلیمی» را از دیگر رسانه‌ها متمایز می‌کند آن است که نتایج (نوعا فاجعه‌بار) فعالیت‌های گذشته صنایع مرتبط با سوخت‌های فسیلی را آشکار می‌کند.

بگذارید شیوه کار این رسانه را روشن‌تر بیان کنم. از یک سو خبرهای تحقیقات علمی را به زبان ساده بازنویسی می‌کند؛ از سوی دیگر تیمی کوچک از روزنامه‌نگاران تحقیقی (investigative journalists) دارد و از آنان کمک می‌گیرد تا لایه‌های پنهان اخبار اقلیم و زیست محیطی راـ که دیگر رسانه‌ها آنها را ناگفته می‌گذارند و می‌گذرندـ کشف و منتشر کنند.

نمونه بارز این گزارش‌های تحقیقی «اِکسان: راهی که طی نشد» است. این مجموعه نامزد برترین گزارش تحقیقی در پولیتزر ۲۰۱۶ بود. البته آن جایزه به آسوشیتدپرس برای مجموعه گزارش‌های «بردگی در صنعت ماهیگیری» اهدا شد؛ مجموعه‌ای که همانند یک سونامی بر سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای آمریکای شمالی سایه انداخت.

خلاصه مجموعه ۹ قسمتی گزارش‌های تحقیقی «در عمق اخبار اقلیمی» این است: حدود ۴۵ سال پیش، شرکت اِکسان موبایل (یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های صنعت سوخت‌های فسیلی جهان و بزرگ‌ترین در آمریکا) پیش از همه از نشانه‌های تغییرات اقلیمی آگاه شد، اما سودجویانه در این باره این خطر جدی، نزدیک و فراگیر سکوت پیشه کرد. از سویی برای حفاظت از منافع شرکت خود و مقابله با این تغییرات‌ـ مثلا بالا آمدن سطح آب دریاها و اقیانوس‌هاـ برنامه‌ریزی کرد؛ از سوی دیگر با صرف بودجه‌های هنگفت در مجموعه‌ای اقماری از گروه‌های مطالعاتی و مؤسسه‌های تحقیقی وابسته به خود، کوشید با فریب افکار عمومی آنان را درباره هشدارهای زیست محیطی دانشمندان جهان دچار تردید کرده، به مردم جهان چنین القا کند که برخلاف گفته اقیم‌شناسان، تهدیدی و بحرانی ـ دست‌کم در آینده نزدیک‌ ـ وجود ندارد و می‌توان همچنان آسوده خاطر، از نفت و سایر سوخت‌های فسیلی استفاده کرد.

این گزارش تحقیقی چند ماه معنای بیشتری پیدا کرد، هنگامی که ترامپ، رِکس تیلرسون را برای اداره وزارت امور خارجه امریکا برگزید. این دومین شغل تیلرسون در طول عمرش است: پیش از این برای چند دهه، تنها در اِکسان موبایل کار کرده بود و پیش از تصدی وزارت امور خارجه، مدیرعامل آن غول نفتی بود.

فعالان محیط زیست هنوز در انتظار حکم دادگاه هستند که اجازه دسترسی به ایمیل شخصی تیلرسون را صادر کند. در این صورت آنان خواهند توانست نقش مستقیم او در انکار گرمایش فزاینده زمین را بدانند. اینکه در این وضعیت او وزیر امور خارجه می‌شود، بیانگر آن است فقط رسانه‌های فارسی عقب نمانده‌اند. بلکه رسانه‌های معتبر جهانی نیز نتوانسته‌اند جایگاه مناسبی در پیگیری اخبار و علل بروز تغییرات اقلیمی و بحران محیط زیست کسب کنند. مثلا رسانه‌های آمریکایی نتوانسته‌اند چنان فضایی ایجاد کنند که شخصی با سوابق تیلرسون و اتهامات علیه او از تصدی وزارت امور خارجه آمریکا باز ماند. کریستین امانپور توضیح بسیار روشنگرایانه دارد.

 

اشتباه روزنامه‌نگاران در موضوع تغییرات اقلیمی

شیوه کار رسانه‌ها یکی از موانع اصلی طرح تغییرات اقلیمی به شکی راهگشا و تأثیرگذار است. نقش منفی این عامل از اقدامات و سرمایه‌گذاری صنعت سوخت‌های فسیلی علیه یافته‌ها و هشدارهای اقلیم‌شناسان بیشتر است.

یکی از سنت‌های اصلی کار رسانه‌ها و روزنامه‌نگاری در آمریکای شمالی «لزوم بی‌طرفی روزنامه‌نگاران» است. یعنی در مباحث اجتماعی آنان نباید از یک طرف بحث جانب‌داری کنند. بنابراین در هر موضوع مورد گفتگو در رسانه اگر کسی موافق دیدگاه، خبر، گزارش یا مطلبی درباره آن موضوع حضور دارد، رسانه باید از فرد دیگری (بیش و کم در همان سطح و وجاهت) که نظر مخالف دارد نیز دعوت کند و به فرصت برابر برای اظهار مخالفت در اختیار او قرار دهد. تنها در این صورت است که بی‌طرفی رسانه و روزنامه‌نگار محفوظ می‌ماند.

ولی وقتی امانپور، روزنامه‌نگار ایرانی‌تبار شبکه سی‌بی‌سی، برای دریافت جایزه یادبود برتون بنجامینِ سال ۲۰۱۶ به ضیافت کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران رفت، در کنار بحث خبرهای دروغی (fake news) بر خطای روزنامه‌نگاری معاصر در مواجهه با تغییرات اقلیمی انگشت نهاد و گفت:

«به نظرم می‌رسد که طیف وسیعی از رسانه‌ها، خود را در این بن‌بست انداخته‌اند تا چگونه میان موازنه طرف‌های خبری، درک واقعیت، بی‌طرفی و مهم‌تر از همه، حقیقت تمایز نهند.»

امانپور سپس چنین نمونه آورد: «ما نمی‌توانیم همچنان از الگوهای سنتی حرفه‌ای پیروی کنیم. بگذارید مثلا از گرمایش زمین یاد کنم. وقتی ۹۹.۹٪ شواهد علمی و آزمایشگاهی دانشمندان در رسانه‌ها با نظر اقلیت کم‌شمار انکارکنندگان تغییرات اقلیمی یکسان دیده می‌شود.»

این بارها رخ داده است: پژوهشگران معمولا با بیان پیچیده علمی توضیح می‌دهند که تغییرات اقلیمی چگونه در روندی شتابان به ویرانی محیط زیست انجامیده است. از آن سو، اقلیتی که صدایی بلندتر دارد، اغلب به زبانی ساده‌ و همه‌ کس‌‌ پذیر، نتایج آن تحقیقات علمی را انکار می‌کند.

البته انکارکنندگانِ تغییرات اقلیمی و بحران محیط زیست در بیشتر موارد، متخصصان زیست‌بوم نیستند. بلکه آنان با برچسب یک گروه پژوهشی یا مدیریت مؤسسه‌ای تحقیقی در رسانه‌ها ظاهر می‌شوند. در مجموعه گزارش‌های تحقیقی رسانه «در عمق تغییرات اقلیمی» توضیح داده شده است که چگونه صنعت سوخت‌های فسیلی در پس پرده، از انکارگران تغییرات اقلیمی حمایت مالی کرده است. به بیان دیگر اظهارات آنان نتیجه صادقانه پژوهش‌های علمی آنان نیست.

البته این وضعیت بی‌سابقه نیست. اینک آشکار شده کسانی که پیشتر خطرناک و زیان‌بار بودن سیگار را انکار می‌کردند، زیر حمایت کارخانه‌های سیگارسازی بوده‌اند. مثال دیگر کسانی هستند که امروزه مانع می‌شوند سیاست‌مداران، روزنامه‌نگاران و مردم به طور کامل و شفاف از هشدارهای پژوهشگران درباره خطر مصرف شکر آگاه شوند.

ولی قرار است رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران، چونان چشمان بیدار جامعه، خطاهای مسؤلان و مردم را کشف و در برابر افکار عمومی نهند. قرار است رسانه‌ها در اخبار و گزارش‌ها و تحلیل‌های خود علیه آنچه واقعیت نداردـ حتی اگر نزد برخی واقعیت پنداشته می‌شود- موضع‌گیری کنند. چرا صدای بی‌پشتوانه منکران تغییرات اقلیمی به جای بانگ هشدارآمیز پژوهشگران واقعی گوش مردم را- از آمریکا گرفته تا ایران را پر کرده است؟

 

سکوت و مسؤلیت‌گریزی رسانه‌ها درباره شیوه کار دولت یا اقتصاد

استیو رینِر، صاحب کرسی علوم و تمدن جیمز مارتین در دانشگاه آکسفورد در مقدمه کتاب «چرا در مورد تغییرات اقلیمی به تفاهم نمی‌رسیم» نوشته مایک هولم می‌کوشد دلیل انفعال رسانه‌ها درباره گرمایش زمین را توضیح دهد.

وقتی به رینِر گفته بودند چرا افکار عمومی آمریکا به موضوع تغییرات اقلیمی توجه نخواهد کرد. پاسخ داد: نخست آنکه چون هنوز علم در این باره به قطعیت نرسیده (سخنی که البته دروغ است). دوم آنکه چون تغییرات اقلیمی در آینده‌ای دور اثرگذار خواهند بود (این نیز دروغ است، انسان از تغییرات اقلیمی نیک آگاه است، چون نشانه‌های بیم‌انگیز آن را از ۴۵ سال گذشته از جای جای زمین جمع‌آوری و تحلیل کرده است. آنگاه بر پایه داده‌های علمی پیشگویی شده خطر در آینده‌ای نزدیک آشکار می‌شود.) و سوم آنکه چون تغییرات اقلیمی هنوز چهره منفی خود را به میزان کافی آشکار نکرده و دشمنی جامعه با خود را برنینگیخته است (یا چون هنوز چهره بی‌نقاب آن، آن گونه که سومالی یا بنگلادش دیده می‌شود، در سرتاسر امریکا مشهود نیست).

رینِر می‌افزاید دقیقا به همین سه دلیل این موضوع باید در کانون گفتگویی اجتماعی باشد.

سپس توضیح می‌دهد «این باور که فقط گزاره‌های قطعی شده علمی بر سیاست‌گذاری‌های (دولتی) تاثیر می‌گذارد و این ایده که علم بهتر می‌تواند مشکلات موجود را حل کند، از ریشه‌ها وخاستگاه‌های تفاوت عقاید و دیدگاه‌ها در سیاست، ملیت، سازمان‌ها، مذهب و فرهنگ روشنفکری غفلت می‌کند»

او همچنین دشواری کار رسانه‌ها در این حوزه را مطرح می‌کند؛ مثلا دسترسی نداشتن به زیست‌بوم‌شناسان و اینکه نتیجتا در بسیاری موارد متخصصان دیگر رشته‌ها به جای اقلیم‌شناسان جلوی دوربین‌ها و میکروفن‌ها می‌نشینند. این وضعیتِ طنزگونه مانند آن است شخص تب‌زده به جای مطب پزشک به دفتر مهندس ساختمان رود و از او چاره‌خواهی کند.

رینِر سرانجام بر سخن هولم تأکید می‌کند: باید به تغییرات اقلیمی به مثابه یک ایده (idea) نگریست، گرچه بی‌گمان نباید از واقعیت فیزیکی آن هم غافل ماند.

«از تغییرات اقلیمی هم به شکل یک ذره‌بین بنگرید و هم از آن مانند یک آینه استفاده کنید: نگاه ذره‌بین‌گونه تأثیرات درازمدت انتخاب‌های کوتاه‌مدت‌مان در بافت واقعیت‌های عینی و ارزش‌های اجتماعی در برابر دیدگان ما مجسم می‌کند. نظرِ آینه‌وار ما را برمی‌انگیزاند که به آینده خود و تمدن بشری بیشتر توجه کنیم.»

فارغ از اینکه شیوه کارساز طرح تغییرات اقلیمی در رسانه و جامعه چیست، پرشس آن است که برای بهبود مواجهه رسانه‌‌ها با این موضوع چه راهکاری کارآمدتر است؟

 

گاردین، واشنگتن‌پست، نیویورک تایمز

«تغییرات اقلیمی: چرا گاردین این تهدید بر علیه زمین را به صفحه اول و صفحات اصلی خود آورده است،» این عنوان مقاله‌ الن راسبریج در گاردین ( ۶ مارچ ۲۰۱۵) است.

راسبریج که از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ سردبیر گاردین بود، می‌خواست پیش ترک این روزنامه میراثی ماندگار از خود باقی نهد و آن را در کار رسانه‌ای بر تغییرات اقلیمی یافت.

«روزنامه‌نگار همانند آینه بغل ماشین است. ما ترجیح می‌دهیم به آنچه رخ داده بنگریم، نه آنچه پیش روی ماست. [گرچه دیگران] آنچه را تمام‌نما و شفاف جلوی دید است بر آنچه معمولی و پنهان مانده ترجیح می‌دهند.»

او در آغاز مقاله چنان نوشت و سپس بر این نکته توجه کرد: «رویدادهای مهم، فراپندار و غیرعادی رخ می‌دهند، ولی ـ به رغم اهمیت و تأثیرشان‌ـ شاید چون بسیار آرام اتفاق می‌افتند، برای اتاق‌های خبر که مشتاق دریافت و انتشار رویدادهای لحظه‌ای هستند، پنهان می‌مانند. شاید نیز تنظیم‌کنندگان اخبار رسانه‌ها می‌دانند این خبرها نمی‌توانند توجه خواننده و بیننده و شنونده کم‌حوصله را جلب کنند؛ از این‌رو آنها را سویی می‌نهند»

راسبریج این تغییر در گاردین را چنین معرفی کرد: «خطرهای اقلیمی هر جمعه تیتر اصلی صفحه اول گاردین خواهد بود، هرچند در این روز امری غیرعادی در اقلیم و محیط زیست رخ نداده است. هفته آینده و هفته بعد از آن هم چنین خواهد شد. امیدوارم، در هفته‌های آتی شما مطالب گوناگونی در موضوع اقلیم ما بخوانید.»

امروزه گاردین یکی از خوش‌نام‌ترین رسانه‌های جهان است که درباره گرمایش زمین خبر و تحلیل می‌نویسد. از سویی ستون ثابت ۹۷٪ این رسانه توجه‌ها را به این نکته جلب می‌کند که اکثریت مطلق دانشمندان جهان برآنند تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیت‌های انسان است. از سوی دیگر سبب شده برخی دیگر بنگاه‌ها نیز تغییرات اقلیمی را به یکی از فعالیت‌های رسانه‌ای خود تبدیل کنند.

در این منش نو، گاردین ارایه و نوشتن درباره واقعیات را مبنای کار خود قرار داده، نه آنکه خود را در بن‌بست «روزنامه‌نگاری بی‌طرفانه» محصور کند. به ویژه اینکه امروزه از دیدگاه دانشمندان تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیت‌های ویرانگرانه انسان به قاعده‌ای شبیه به «دو به علاوه دو مساوی چهار است» تبدیل شده و بحثی جدی در مخالفت با آن وجود ندارد.

امسال، ۱۳۹۶ وقتی ایران درگیر انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای شهر و روستا بود، افزون بر گاردین، واشنگتن‌پست نیز بخش ثابتی برای موضوعات مرتبط با تغییرات اقلیمی در نظر گرفته است. از آن سو، نیویورک‌تایمز هم برای بهبود کارکرد خود، در حال گسترش گروهی از همکاران خود است که بر تغییرات اقلیمی تمرکز دارند.

ولی در ایران وضعیت پیش و پس انتخابات یکسان باقی مانده است. آب شیرین کمیاب‌تر و آلودگی هوا بیشتر می‌شود. ریزگردها عرصه جولان خود را از جنوب‌غرب و غرب کشور به مناطق مرکز گسترش داده‌اند. اما شگفتا که هنوز تغییرات اقلیمی موضوعی ملی انگاشته نشده است. البته نباید ناگفته گذاشت که افکار عمومی به طور فراینده‌ای به بحران محیط زیست و تغییرات اقلیمی توجه می‌کند. تنها چند گام جدی رسانه‌های داخل و خارج کشور لازم است تا چنین امری محقق شود و حفاظت از محیط زیست به مطالبه‌ای عمومی و گفتمانی تأثیرگذار تبدیل شود. این حق ما ایرانیان است که از ابعاد گسترده خطر انقراض انسان و فروپاشی تمدن بشر آگاه شویم و از آنچه می‌توان‌ـ بلکه بایدـ برای مهار یا به تأخیر انداختن این خطر انجام داد مطلع شویم؛ پیش از آنکه طبیعت، با تازیانه واقعیت، ما را سخت مجازات کند.