چوپان تپه‌ها، دور دست از من در کنار گوسپند‌هایت،

آیا شادمانی تو، خوشحالی تو است یا من؟

آیا آرامشی که در تو می‌بینم، مال تو است یا من؟

نه چوپان، نه مال تو است و نه مال من.

تنها متعلق به آرامش و شادمانی است.

تو صاحب آن نیستی، چون نمی‌دانی چگونه آن را داشته باشی،

و من آن را ندارم، چون می‌دانم که این‌ها درونم هستند.

آن‌ها حیات خودشان را دارند و چون خورشید بر ما می‌تابند

که بر پشت تو گرم‌ات می‌سازند، در حالی که بی‌تفاوت

            به فکر کار دیگری هستی

و بر صورت من تابیده و چشم‌هایم را لحظه‌یی کور می‌سازند و فکر می‌کنم

            که این فقط آفتاب است.

 

12 آپریل 1919