راههایی برای تقسیم کتاب
همین یادداشت را در وبسایت مرور بخوانید
راههای گوناگونی وجود دارد تا از یک کتاب بتوان حداکثر استفاده داشت، یا به عبارتی دیگر لذت خوانش یک اثر را با دیگران تقسیم کرد، به خصوص در دنیای امروز که در آن کتاب یک کالای گرانقیمت است و حتی نگهداری آن در آپارتمانها و خانههای کوچک امروزی، هزینهبر خواهد بود.
تابستان شاید بهترین زمان باشد تا بتوان فرهنگ مطالعه و استفاده از کالاهای فرهنگی را با دیگران تقسیم کرد. در دو سال گذشته که مقیم ساحل غربی کانادا هستم، از این لذت میبرم که چقدر راحت راههایی وجود دارند تا تولیدات فرهنگی را بعد استفاده شخصیات در اختیار دیگران بگذاری.
این متن معرفی چند نمونه از راههای تقسیم تولیدات فرهنگی است که اینجا در غرب کانادا رواج دارد. قطعا بخشی از آنها در ایران هم استفاده میشوند و امیدوارم بیشتر از قبل مورد استفاده قرار بگیرند:
قفسه مهربانی
یک قفسه کوچک با سایبانی برای محافظت آن در برابر باد، باران یا برف: دری هم بر قفسه نیست یا قفلی. کسی فضای جلوی خانهاش را وقف کرده برای این قفسه. اینجا اگر کسی وسیله چوبی نخواهد، آن را یا در وبسایتهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی میفروشد یا مجانی عرضه میکند، یا به دوستان خبر میدهد آن را نمیخواهم، یا جلوی خانه میگذارد کسی آن را ببرد. پیدا کردن یک قفسه چوبی یا فلزی کار سختی نیست: فقط باید وقت گذاشت آن را نصب کرد. بعد آدمهای محله و عابرها که رد میشوند، هر کسی کتاب، مجله، سیدی و دیویدی داشته باشد و آن را دیگر نخواهد، در قفسه میگذارد و بقیه اگر اثری را دوست داشتند، برمیدارند و همراهشان میبرند.
یکی بیاور، یکی ببر
یک راه دیگر این قفسههای مهربانی، در کالجها و دانشگاهها، دبیرستانها و مراکز فرهنگی محله است: قفسههایی که با این شعار ساده کار میکنند، یک اثر بیاور، یک اثر ببر. بعضی جاها متصدی دارد و ثبت میکند کتاب، مجله، سیدی و دیویدی که بگذاری و ببری. برخی جاها هم فقط یک قفسه وجود دارد برای کسی که هرچه میخواهد بگذارد، هرچه میخواهد ببرد.
یک میز کوچک جلوی ورودی مجتمع
در مجتمعی که در آن زندگی میکنم، همچنین در دیگر ساختمانهای مسکونی یک میز چوبی جلوی آسانسور و در لابی ساختمان قرار گرفته است. آنجا اگر نامهای اشتباهی به خانهات بیاید، نامه را آنجا میگذاری تا اگر مال دیگران است ببرند، مگر نه پست آن را برخواهد داشت. در کنار آن، اگر چیزی نخواهی، آنجا میگذاری برای بقیه: بیشتر از همه هم مجله، کتاب و مانند آن را ممکن است پیدا کنی.
مجانی است: ببر
آدمها خانهتکانی که میکنند، اغلب چیزهایی که نمیخواهند، همه را رد میکنند برود. برخی را میفروشند، برخی را هم مجانی میگذارند تا کسی ببرد. خیلی ساده یک جعبه مقوایی میشود برداشت، کتاب، مجله یا هر تولید فرهنگی دیگر را در آن گذاشت، یک برچست رویش چسباند: مجانی و گذاشت جلوی در خانه. کسی بخواهد برمیدارد و میبرد.
روزنامه و مجلهات را جا بگذار
سوار مترو و اتوبوس که میشوی، مجله یا روزنامهای را میتوانی پیدا کنی که کسی به عمد جا گذاشته است. بخشی از این تولیدات اینجا مجانی عرضی میشوند، بخشی هم پولی هستند. در برخی ایستگاههای قطار شهری، میتوانی روزنامههای پولی – که اغلب بهایی بین یک تا سه دلار کانادا دارند – را ببینی مرتب در کنار سطل مخصوص بازیافت روزنامهها قرار گرفتهاند، برای کسی که آنها را بردارد و بخواند. ممکن است این تولیدات را روی صندلی اتوبوس یا قطار شهری هم پیدا کنی، منتظر هستند تا تو آنها را برداری، بخوانی و بعد برای خواننده بعدی جا بگذاری.
بازار کتاب دست دوم
کتابی را خریدهای، خواندهای و دوستش هم داری، ولی دیگر احتیاجی به نگهداریاش نداری. آن را میتوانی به بازار کتابهای دست دوم بسپاری. دوست داشته باشی از وبسایتهایی مثل آمازون کتاب را دوباره میفروشی، یا اینکه به کتابفروشیهای مخصوص این کار میروی، کتابت را به صاحب مغازه نشان میدهی و سر یک قیمت توافق میکنید. کتاب دست دوم را مردم راحت میخرند و میخوانند: مخصوصا که این بازار بیشتر برای کتابهایی است که دیگر منتشر نمیشوند. خیلی وقتها هم آدمی فقط میخواهد کمتر از نصف قیمت بهای یک کتاب تازه منتشر شده را بدهد و کسی کتاب را در اینترنت برای فروش گذاشته. چرا که نه، با چند کلیک میشود کتاب را خرید.
درنهایت، راه برای کتاب خواندن و استفاده از تولیدات فرهنگی در این سرزمین باز است: برای همین هم پیر و جوان، اگر دوست داشته باشند و انتخابشان خواندن کتاب باشد، چه بخواهند هزینه کنند و اثری را بخرند، چه بخواهند و از کتابخانهها استفاده کنند و چه بخواهند کتابی را از خیابان و از توی یک جعبه بردارند، راه باز گذاشته شده است تا مردم از فرهنگ سود ببرند.
شاید اگر دور و برتان را نگاه کنید، کتاب، مجله، فیلم و موسیقی وجود داشته باشد که دیگر آن را نخواهید. راههای سادههای برای تقسیم تولیدات فرهنگی وجود دارد، از آنها استفاده کنیم و به همدیگر کمک کنیم تا جامعهای باسوادتر، آگاهتر و مهربانتر داشته باشیم.