توضیح: این متن و چند متن دیگر، قرار بود در روزنامه‌ای به نام «امتیاز» منتشر شوند. این روزنامه منتشر نشد. متن‌ها را در این هفته در وبلاگم منتشر می‌کنم. هدف ساده بود: بر اساس یک سری سوال‌های مشخص، نویسنده یا مترجم موردِ نظر، در مورد کتاب‌هایش صحبت می‌کرد. سوال‌ها حذف می‌شود و فقط پاسخ در قالب یک یادداشت منتشر می‌شد. این متن را محمد جوادی برای کتاب‌هایش نوشته است.

 

اين مترجم دوزبانه اولين ترجمه‌ي كتاب را از زبان انگلیسی در سال 1380 آغاز كرد. علاقه به هنر، به‌ويژه سراميك و سفال، در كنار خواهري سفالگر كه تحصيلكرده‌ي اين رشته بود، او را به ترجمه‌ي كتاب كار با گل سوق داد، اما به‌دليل هزينه‌ي بالاي چاپ كتاب به‌صورت تمام‌رنگي با كاغذ گلاسه و عدم حمايت از كتاب، كار متوقف شد. مدتي بعد، جوادي اولين كتابش را با نام روانشناسي ناكامي در زندگي زناشويي و تأثير آن بر فرزندان از زبان فرانسه ترجمه كرد كه سال 1385 به چاپ رسيد. در همان سال به‌عنوان مترجم و ویراستار در دفتر مجله‌ای مشغول به‌کار شد. در سال 1386 ترجمه‌ي كار با گل را بازبيني و ويرايش كرد و مصمم شد آن را به چاپ برساند كه سرانجام، با حمايت وزارت ارشاد، اين كتاب نفيس را انتشارات سفير اردهال به چاپ رساند و كمي بعد، به علت استقبال فراوان، تجديد چاپ شد.

جوادي در همان سال كتاب مكانيزم‌هاي دفاع رواني اثر زيگموند فرويد را با يكي از همكاران مترجم خود از زبان انگليسي ترجمه كرد. اين همكاري دونفره در كتاب بعدي جوادي با نام زنداني در گهواره اثر كريستين بوبن، اما اين بار از زبان فرانسه، ادامه پیدا کرد. با ترجمه‌ي كتاب كريستين بوبن، جوادي پا در عرصه‌ي ترجمه‌ي رمان فلسفي گذاشت.

او در اواخر سال 1388 كتاب رازهايي درباره‌ي زنان اثر باربارا دي آنجليس را از زبان انگليسي ترجمه كرد كه به چاپ نهم رسيده است. سال 1389 براي جوادي سال پركاري بود. او در قالب تيم چهارنفره از مترجمان، مجموعه‌ي دوجلدي گنجينه‌ي آثار كريستين بوبن را از زبان فرانسه ترجمه كرد كه بالغ بر 800 صفحه می‌شود و شامل تمامي آثار اين نويسنده‌ي مشهور فرانسوي است.  هرگز نااميد نخواهم شد اثر جري وايت، برنده‌ي جايزه‌ي صلح نوبل 1997، يكي ديگر از آثار اين مترجم است كه از زبان انگليسي ترجمه شده است؛ روانشناسي‌اي نوين كه از زندگي خود نويسنده و پژوهش‌هاي گسترده‌اش در زمينه‌‌ي مقابله با نااميدي در زندگي برگرفته شده است. جوادي با ترجمه‌ي كتاب گياهان دارويي اولين برگردان از زبان فارسي به انگليسي را تجربه كرد. وي در ادامه‌، يكي از مهم‌ترين آثار رمان‌هاي نو را از نويسنده‌ي كانادايي انتخاب كرد. جاده‌ي ‌سه‌روزه؛ كتابي كه جوايز ادبي بسياري برده و بخش اول از سه‌گانه‌ي بِرد (Bird Trilogy) است. این کتاب در کم‌تر از یک سال به چاپ دوم رسید. جوادي در همان سال با شركت در كلاس ويرايش استاد صلح‌جو فعاليت خود را در زمينه‌ي ويرايش به‌صورت حرفه‌اي دنبال كرد. رمان تحسین‌شده‌ی اتاقکه در سال 2010 بیش از 6 جایزه‌ی جهانی از آن خود کرد ترجمه‌ی بعدی جوادی بود که در ایران هم با استقبال خوبی همراه شد.جدیدترین کار جوادی ترجمه‌ی بخش دوم سه‌گانه‌ي بِرد با نام از میان صنوبرهای سیاه است که نشر افراز منتشر کرده است.

جوادی رمان کبوتر انگلیسی اثر استیون کلمان را که نامزد جایزه‌ی بوکر 2011 بود ترجمه کرده و نشر افق برای دریافت مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرستاده است. وی هم‌اکنون مشغول ترجمه‌ی رمان گذرگاه است که مراحل پایانی آن را می‌گذراند و با نشر کتابسرای تندیس منتشر خواهد شد؛ رمانی در ژانر وحشت و در 750 صفحه که بخش اول از سه‌گانه‌ی این نویسنده است. ترجمه‌ی بخش دوم هم از برنامه‌های سال آینده‌ی این مترجم است.

این مترجم معتقد است شرایط کنونی فضای کتاب بحرانی است. از طرفی نوسان قیمت کاغذ، ریسک‌پذیری ناشران را برای سرمایه‌گذاری و چاپ کتاب بسیار محدود کرده است و انتشار آثار با فاصله‌ی زمانی زیادی پس از ترجمه صورت می‌گیرد؛ و درست زمانی‌که مترجم تمام تمرکز ذهنی‌اش را مشغول ترجمه‌ی داستانی دیگر کرده خودش را باید برای نقد و مصاحبه با مطبوعات و خبرگزاری‌ها درباره‌ی رمان تازه‌چاپ‌شده‌اش آماده کند؛ و این یعنی وقفه در پروژه‌ی فعلی‌اش و بازگشت به پروژه‌ای که یک سال یا حتی بیشتر از آن زمان گذشته است. از طرفی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم ضوابط خاص خودش را برای ممیزی کتاب دارد که انتخاب کتاب را برای ترجمه محدود می‌کند؛ علاوه‌براین وقتی مترجم رمانی را برای ترجمه انتخاب می‌کند در هر لحظه احتمال ترجمه‌ی همزمان از سوی مترجم دیگر وجود دارد و همین اضطراب مترجم را بالا می‌برد و متأسفانه سیستمی هم برای این کار وجود ندارد. مترجم امروز یعنی کسی که از مرحله‌ی انتخاب کتاب تا پخش آن در کتابفروشی‌ها خودش بار همه‌ی مسئولیت‌ها را به دوش بکشد.

جوادی معتقد است علاقمندان به کتاب و به‌ویژه آثار داستانی، از سال‌های دور تا به امروز تغییر نکرده است. همان قشر محدودی که قبل از شرایط بحرانی در بازار کاغذ کتاب می‌خواندند، امروز هم کتاب می‌خرند و می‌خوانند چون جزئی از زندگی‌شان است. بنابراین شاید کار کمی سخت‌تر شده باشد، اما مترجم و مولف و بازار کتاب و صنعت نشر به راه خود ادامه می‌دهد، هرچند پرتلاطم و ناهموار. چراکه شاخصی بسیار مهم دارند؛ عشق به این کار. فعالیت در این زمینه تنها و تنها با عشق و علاقه‌ی به خلق اثری تازه و تولید آن است که باعث شده کار با تمام سختی‌های به جلو پیش برود. هیچ لذتی برای خالق یک اثر بالاتر از این نیست که حاصل تلاشش را در دستانش بگیرد و ببیند که خوانندگانش از آن لذت می‌برند.

و البته به چند دلیل معتقدم در کشور ما کتاب به همین منوال و به شکلی فیزیکی منتشر می‌شود. اول این‌که جامعه‌ی ایرانی پذیرای چنین پدیده‌ای نیست؛ یعنی ابزارهای خواندن کتاب‌های الکترونیکی در ایران استفاده‌ای ندارد و همگانی نشده است. و مهم‌تر این‌که مردم حتی در خواندن کتاب به‌شکل فیزیکی تنبل هستند، چه‌برسد به خواندن کتاب‌های الکترونیکی که باید مدت‌ها پشت سیستم رایانه‌ای وقت بگذارند که چنین چیزی بعید به‌نظر می‌رسد؛ با نگاهی به آمار سرانه‌ی مطالعه و انتشار کتاب در ایران به‌خوبی به این نکته می‌توان رسید. و در آخر این‌که هیچ کتاب الکترونیکی نمی‌تواند آن لذتی را در انسان ایجاد کند که از گرفتن کتاب فیزیکی به او دست می‌دهد؛ و همچنین حسی که از خواندن آن به او دست می‌دهد و همراه با داستان با تخیلاتش همراه می‌شود و با آن‌ها به همه‌جا پرواز می‌کند.