گفتوگوی تلفنی: چه خبر سیدمصطفی رضیئی؟
توضیح: این متن و چند متن دیگر، قرار بود در روزنامهای به نام «امتیاز» منتشر شوند. این روزنامه منتشر نشد. متنها را در این هفته در وبلاگم منتشر میکنم. هدف ساده بود: بر اساس یک سری سوالهای مشخص، نویسنده یا مترجم موردِ نظر، در مورد کتابهایش صحبت میکرد. سوالها حذف میشود و فقط پاسخ در قالب یک یادداشت منتشر میشد. فعلاً این متنی که آن زمان برای کتابهای خودم نوشته بودم.
تاکنون کتابهای «خدا حفظتان کند دکتر کهوارکیان» نوشتهی کورت ونهگات جونیور، «پدر و مادرها هم آدماند و چند نمایشنامهی مدرن دیگر» از شش نویسندهی مختلف در انتشارات افراز، و همچنین چهار جلد از مجموعهی «خیابان هراس» نوشتهی آر. ال. استاین با عنوانهای «آتشبازی»، «خواهرخوانده»، »اعتراف» و «تحسینگر مرموز» با ترجمهی وی در نشر ویدا منتشر شدهاند. این روزها کتاب «خانهی تعطیلات» نوشتهی کلایو بارکر در ژانر کودک و نوجوان از وی در انتشارات کتابسرای تندیس آمادهی انتشار میشود و دو کتاب «تولدت مبارک، واندا جون» نمایشنامهای از کورت ونهگات جونیور و «شعرهای عاشقانهی اتاقهای اجارهای» از چارلز بوکوفسکی را در انتشارات افراز مجوز گرفته، منتشر انتشار دارد. هرچند کتابهای منتشر شده یا مجوز گرفته، امروزه فقط بخشی از کار یک مترجم حرفهای هستند. بخشی مانند نوک بیرون ماندهی کوهی یخ در آب اقیانوس. آثار دیگری در مسیر طولانی آمادهسازی کتاب، معطل ماندهاند.
این روزها وی بازخوانی ترجمهی قدیمی خودش «خرد جمعی» نوشتهی جیمز سوروویکی را برای انتشارات کتابسرای تندیس آماده میکند و کتاب «بچهبرفی» از اِیوین آیوی در انتشارات مروارید در دست آمادهسازی برای ارشاد دارد. البته کتابهایی هم از وی دچار روند طولانی بررسی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شدهاند، مانند «کریسمس در خانوادهای ایوانوفها و چند نمایشنامهی آوان-گارد دیگر»، «مصاحبه و چند نمایشنامهی اجتماعی دیگر» و جلدهای اول و دوم «سهگانهی مقاومت» از آریل دورفمان. همینطور در چهار سال اخیر وی کتابهای را برای انتشارات هزارهی سوم اندیشه ترجمه کرده، برخی از جلدها به مرحلهی آمادهسازی نهایی هم رسیدهاند اما با شرایط موجود ناشر فعلاً کتابی را به ارشاد ارائه نکرده است. رمانها البته در ژانر کودک و نوجوان هستند. مانند «خواهشهای روح» از سوزان گریچ، »عجیب و هیولاهای یخی» از نیل گیمن، پنج رمان از کیت تامپسون، از جمله سهگانهی «پلیس جدید». این روزها رضیئی دو رمان در دست ترجمه دارد. یک رمان در ژانر فانتزی برای انتشارات پریان و یک سهگانه دو مرتبه در ژانر فانتزی برای انتشارات کتابسرای تندیس. همچنین چهار جلد دیگر از مجموعهی «خیابان هراس» و مجموعه داستانی با عنوان «داستانهای هراس» را هم در دست انتشارات ویدا در انتظار طی فرآیندهای آمادهسازی، دریافت مجوز و انتشار دارد.
فضای انتشار کتاب از نظر این مترجم و وبلاگنویس، ضربه خورده است. از نظر وی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اجازه نمیدهد تا مترجمی مثل وی، در یک فضای مشخص کار بکند و با تغییر هر روزهی قوانین، باعث میشود تا مترجم از این شاخه به شاخهای دیگر بپرد. از سویی دیگر، تورم و قیمت کاغذ و دیگر اقلام مرتبط به انتشار کتاب، باعث شده است تا روند انتشار کتابها از چند هفته به چند ماه و حالا به بیشتر از یک سال افزایش پیدا کند. درنهایت فاصله افتادن است بین مترجم و خواننده. چون مترجم مرتب کتابهایی محشر میبیند و میخواهد آنها را ترجمه کند اما میداند چنین امکانی وجود نخواهد داشت، برای همین کتابها را گوشهای میگذارد به امید یک آیندهی دور که شاید در آن، فضا برای انتشار کتاب منطقیتر شده باشد. در این فضای غیرمنطقی که قیمتگذاری کتاب درعمل فرآیندی سخت شده است و فروش کتابهای گرانقیمت دیگر راحت نیست، مترجم باید چه کند؟ مترجم میتواند سکوت کند، در سکوت آثاری را آماده نگه دارد اما این روند را تا کی میتوان دنبال کرد؟ رضیئی هنوز امیدوار است هرچند سعی میکند با فاصله به این دوران نگاه کند. او همچنان معتقد است که درنهایت «کار» باقی میماند، منتشر هم میشود، فقط دیرتر و زودتر دارد، ولی سوخت و سوز نخواهد داشت. او میگوید باید با نگاهی خیلی جدیتر به موضوع انتشار الکترونیکی کتاب نگریست و خیلی بهتر است که بتدریج خواننده را به سمت نرمافزاری و سختافزاری خواندن کتاب سوق دارد و بتدریج با کتابهای کاغذی خداحافظی کرد.