ماجراهای نشر کتاب در ایران: «قرارداد» برای انتشار کتاب، قسمت اول
شما یک کتاب آمادهی انتشار دارید یا شما رزومهی کاری متناسبی دارید و نشرها شما را دعوت به همکاری میکنند یا هیچکدام، شما سراغ یک نشر میروید و پیشنهاد میکنید تا در پروژههای آنها همکاری داشته باشید، در هر صورت شما پیش از انتشار کار باید قاعدتاً یک قرارداد مکتوب با دفتر نشر امضا کنید و سپس پروژه پیش برود و مراحل مختلف خود را طی کند. البته من و خیلی از دوستان دیگر میدانیم بسیاری از نشرها نوشتن قرارداد را همیشه به «آینده» موکول میکنند، مخصوصاً اگر صاحب اثر را «بخواهند نگه دارند». یک زمانی شما میخواهد موردی با کسی کار بکنید، سریع قرارداد کتاب را میبندید تا دیگر حضوری کاری به همدیگر نداشته باشید، زمانی شما میخواهید یک نفر را بیشتر ببینید، برای همین سعی میکنید تا کارهای او بتدریج انجام بگیرد. هرچند درنهایت، بدون قرارداد مکتوب هیچ پروژهای را شروع نکنید، بدون قرارداد مکتوب هیچ اثری را تحویل هیچ ناشری ندهید.
من شنیدهام، هرچند هیچ وقت ندیدهام که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آییننامهای در مورد حقوق مولفین و بستن قرارداد و غیره دارد. خب، فقط شنیدهام، همینطور که در پست قبلیام در مورد نشر گفتم، همیشه سعی میشود شما اطلاعات کافی نداشته باشید. مثلاً من نمیدانم این خواستهی تمامی ناشران قانونی است که حق و حقوق مادی و معنوی کتاب را از مترجم میگیرند یا نه، و این بند در تمامی قراردادها آمده است و من ندیدم تا حالا کسی توانسته باشد از این بند قرارداد بگذرد. هرچند مهمتر از تمامی بندها، موضوع پرداخت به صاحب اثر (مولف یا مترجم یا غیره) است.
اول از همه، لطف کنید یک قانون را قبول کنید: یا یک کتاب میفروشد در نتیجه یک ناشر برایش پیدا میشود تا بر رویش سرمایهگذاری کند یا نمیفروشد، درنتیجه اگر نشری گفت بیایید خودتان سرمایهگذاری کنید یا سرمایهگذاری مشترک داشته باشیم، به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی قبول نکنید. این را آخر همین متن توضیح میدهم اما در کلیت کار، دو مدل قرارداد روبهروی شما قرار میگیرد: درصد پشت جلد یا خرید قطعی.
درصد پشت جلد ساده است: درصدی بین دو طرف قرارداد مشخص میشود و در فاصلهی زمانی معین شده و تایید شده توسط دو طرف بعد از انتشار کتاب، این درصد در تیراژ کتابهای چاپ شده ضرب شده و به صاحب اثر پرداخت میشود. این روش، منطقیترین روش بستن قرارداد است. نشرهای مختلف بسته به کتاب، ژانر و هزار و یک موضوع دیگر، تاکنون رقمهایی بین 5 درصد در حداقلترین شکل ممکن و 32 درصد در حداکثر شکل ممکن پرداخت کردهاند. البته در واقعیت رقمهای پرداختی بین 7 تا 12 درصد در نوسان است و بقیه عملاً شوخی هستند. فقط برخی نشرهای مشخص به بعضی صاحبان اثر خود ارقام تا 16 درصد پرداخت میکنند.
این پرداخت باید در هر نوبت بعدی انتشار تکرار بشود. یعنی صاحب اثر در نوبت اول انتشار هزینهی کار را دریافت میکند و در چاپهای بعدی سود میبرد. هرچند نشرها به شکلهای مختلف سعی میکنند سر صاحب اثر را کلاه بگذارند. دو مورد اصلی کلاهبرداری نشرها عبارت هستند از اول، رقم تیراژ. هماکنون تقریباً تمامی نشرها میگویند بین 1100 تا 1650 نسخه تیراژ دارند اما به صاحب اثر میگویند بین 500 تا 1000 نسخه منتشر ساختهاند. یا اینکه به مترجم میگویند 1100 تا 1650 نسخه چاپ کردهاند درحالیکه در عمل 1200 تا 2500 نسخه از کتابها را به بازار عرضه کردهاند. این موضوع را هم باید توجه داشته باشید که 10 درصد تیراژ کتاب طبق قرارداد بهخاطر کتابهایی که خراب از چاپخانه بیرون میآیند، تبلیغ و موارد دیگر به صاحب اثر پرداخت نخواهد شد. اگر یک ناشر از هر 100 نسخهی کتاب 10 هزار تومان سود ببرد، یعنی نسخهای 100 تومان به صاحب اثر ندهد، در نگاه اول رقم زیادی نیست اما وقتی مثلاً در 50 هزار نسخه تیراژ کتاب سالانهی یک نشر معتبر ضرب کنید، رقم 50 میلیون تومان دست شما میرسد. خودتان بقیهاش را حساب کنید.
دوم، برخی نشرها به صاحب اثر میگویند کتاب شما هنوز مانده است اما در خفا کتاب را غیرقانونی تجدید چاپ میکنند. این مورد را میشود برای کتابهایی دید بیشتر از ده سال است در تمامی کتابفروشیهای معتبر تهران موجود هستند و هنوز چاپ اول رویشان خورده است. مثال بارز آن «رمز داوینچی» است که بعد از توقیف ارشاد قرار شد 10 هزار نسخهی موجود در بازار پخش بشوند و دیگر کتاب تجدید چاپ نشود. خب، تا آخرین روزی که من ایران بودم هنوز این 10 هزار نسخه تمام نشده بود و هنوز هم جزو پرفروشهای بازار است. به قول حسین شهرابی، این کتاب فقط توقیف شد تا پول مترجمهای اثر را ناشر ندهد.
دومین روش قرارداد، خرید قطعی اثر است. برای کتاب بسته به تعداد صفحات یا تعداد کلمات قیمتی مشخص میشود با یک زمانبندی پرداخت و شما بعد از تحویل اثر، طبق قرارداد پولتان را میگیرید. مثلاً نشر «ویدا» میگوید 2 ماه بعد از پرداخت اثر ولی نشر «ققنوس» میگوید یک سوم هنگام عقد قرارداد، یک سوم هنگام تحویل اثر و یک سوم 45 روز بعد از تحویل و بعد از تایید ویرایش کتاب. «کتابسرای تندیس» هم میگوید 6 ماه بعد از انتشار اثر.
این روش برای کتابی خوب است که بدانید آیندهای ندارد. یا در هنگام اجبار. مثلاً شما مشکل مادی دارید یا اینکه شما میخواهید یک اثر را منتشر کنید اما با توجه به ژانر آن بهسختی ناشر پیدا میکنید. یا اینکه شما تازهکار هستید و اولین اثر شماست و فقط میخواهید وارد بازار بشوید. توجه داشته باشید اکثر کتابهایی که قطعاً خریداری میشوند، سریع هم به بازار میرسند. چون ناشر پول پرداخت کرده است و برای اکثر نشرها هیچچیزی سختتر از این نیست برای اثری پول نقد پرداخت کرده باشند.
هرچند درنهایت بدانید عمدهی مطلق نشرها هرچقدر هم چانه بزنید معادل 10 درصد در 1000 نسخهی اول انتشار را بیشتر به شما پرداخت نخواهند کرد. نشرهای مهربانتر معادل 10 درصد در 2000 نسخهی اول را به برخی از مترجمها یا صاحبان اثر پرداخت میکنند. توجه کنید اگر کتاب شما 100 هزار نسخه هم بفروشد قانوناً نشر یک ریال دیگر هم به شما پرداخت نخواهد کرد. یعنی با خرید قطعی، شما عملاً کار خودتان را به هیچ فروختهاید.
البته برخی نشرها با وقاحت تمام به صاحب اثر، کسی که کتاب اولی باشد میگویند 30 تا 50 نسخه از کتاب را بعد از چاپ به تو میدهیم و تمام حق و حقوق کتاب را بالا میکشند. فکر نکنید این فقط برای نشرهای درجهی دو و سه است، عمدهی مطلق نشرهای محبوب تهران این کار را کردهاند و میکنند. یکی از نشرهای تهران با وقاحت بیشتر برای دو کتاب اول مترجمها، شاعرها و نویسندههای جوان چنین درخواستی را مطرح میکند. دو نشر معتبر تهران را میشناسم که با پررویی تمام در قراردادهای خرید قطعی کتاب خودشان قید میکنند اگر کتاب توقیف شد، صاحب اثر باید کل پولهای دریافتی را پس بدهد.
در کل، تا جان به لب نشدهاید، قرارداد فروش قطعی اثر را امضا نکنید.
من در قسمت بعدی، همکاری و سرمایهگذاری در انتشار کتاب بین صاحب اثر و ناشر را توضیح میدهم و بعد در یک قسمت دیگر سراغ بندهای عمدهی قراردادهای کتاب میروم.
سید مصطفی رضیئی (سودارو) هستم. لیسانس ادبیات انگلیسی از دانشگاه غیرانتفاعی خیام، متولد بیست فروردین 1363 در مشهد و ساکن کشور کانادا. اولین قرارداد کتابام را در سال 1385 با نشر «کاروان» بستم، کتاب شفاهی توقیف شد. کتابهای دیگرم را بتدریج نشرهای «افراز»، «ویدا»، «کتابسرای تندیس»، «پریان»، «مروارید» و «هزارهی سوم اندیشه» به بازار میفرستند. نوشتههایم در روزنامهها و مجلههای مختلفی از جمله «تهران امروز»، «کارگزاران»، «اعتماد»، «اعتماد ملی»، «فرهیختگان»، «آسمان»، «تجربه»، «مهرنامه»، «همشهری داستان»، «همشهری اقتصاد» و «گیلان امروز» منتشر شدهاند. یک سال مسوول مرور کتاب وبسایت «جشن کتاب»، متعلق به انتشارات کاروان بودم ونزدیک به چهار سال مسوول مرور کتاب وبسایت «جن و پری» بودم و مدتی هم در وبسایتهای «مزدیسا»، «مرور» و «مد و مه» مینوشتم. دارم سعی میکنم که زندگیام را مرتبط با کتاب نگه دارم. در مطبوعات صرفا در مورد کتاب و ادبیات مینویسم و بیشتر وقتام به نوشتن مرور کتاب میگذرد. وبلاگنویسی را در سال 2004 در بلاگاسپات با نام «سودارو» شروع کردم که بعد از سه سال و نوشتن هشتصد پست وبلاگ، فیلتر شدم. بعد به حسین جاوید در «کتابلاگ» ملحق شدم و صفحهیی در آن وبسایت داشتم که بعد از حدود دو سال و نوشتن نزدیک به یکصد و هفتاد پست، آنجا هم فیلتر شد. بعد به بلاگفا پناهنده شدم تا گذر روزگار چه در چنتهی خود داشته باشد. مرسی که به اینجا سر میزنید.