خداحافظی با جن و پری
پیشگو در فیلم «ماتریکس» میگوید، «هر چیزی که شروعی داشته باشد، پایانی هم خواهد داشت.» دورهی همکاری من با وبسایت «جن و پری» هم به پایان خود رسیده است. دیگر در شمارهی جدید مجله و شمارههای بعدی مجله به عنوان «دبیر بخش کتاب» حضور نخواهم داشت. خلاصه میشود گفت که محدودیت زمانی دارم، و اینکه پیدا کردن یک کتاب ادبیات داستانی یا ترجمه که قابلیت مرور شدن را داشته باشد کار سختی شده، و در نهایت اختلافهایی که بین من و «جن و پری» پیدا شده بود. خانوم الیاتی صفحهی من را به دوست دیگری سپردهاند، که با تمام وجود امیدوارم در کارشان موفق باشند.
دوستان زیادی، از جمله خود میترا الیاتی به من اکیدا توصیه کرده بودند (و توصیه میکنند) که خودم را محدود کنم. میگویند آدم نمیتواند توی همه چیز باشد و باید در محدودهی مشخصی فعال باشی. اولین حوزهیی که از فعالیت من حذف شد، مسالهی «روزنامهنگاری» بود. کما اینکه دیگر من را در روزنامه یا مجلهیی نمیبیند. مسالهی دوم «مرور و نقد کتاب» است. من قبلا حضور خودم را در وبسایت «مرور» محدود کرده بودم و الان با پایان دورهام در «جن و پری»، قدم دوم در محدودیت نوشتن مرور را برداشتهام. کار در «جن و پری» زیبا بود، زیباییهایش را هیچوقت فراموش نمیکنم.
سید مصطفی رضیئی (سودارو) هستم. لیسانس ادبیات انگلیسی از دانشگاه غیرانتفاعی خیام، متولد بیست فروردین 1363 در مشهد و ساکن کشور کانادا. اولین قرارداد کتابام را در سال 1385 با نشر «کاروان» بستم، کتاب شفاهی توقیف شد. کتابهای دیگرم را بتدریج نشرهای «افراز»، «ویدا»، «کتابسرای تندیس»، «پریان»، «مروارید» و «هزارهی سوم اندیشه» به بازار میفرستند. نوشتههایم در روزنامهها و مجلههای مختلفی از جمله «تهران امروز»، «کارگزاران»، «اعتماد»، «اعتماد ملی»، «فرهیختگان»، «آسمان»، «تجربه»، «مهرنامه»، «همشهری داستان»، «همشهری اقتصاد» و «گیلان امروز» منتشر شدهاند. یک سال مسوول مرور کتاب وبسایت «جشن کتاب»، متعلق به انتشارات کاروان بودم ونزدیک به چهار سال مسوول مرور کتاب وبسایت «جن و پری» بودم و مدتی هم در وبسایتهای «مزدیسا»، «مرور» و «مد و مه» مینوشتم. دارم سعی میکنم که زندگیام را مرتبط با کتاب نگه دارم. در مطبوعات صرفا در مورد کتاب و ادبیات مینویسم و بیشتر وقتام به نوشتن مرور کتاب میگذرد. وبلاگنویسی را در سال 2004 در بلاگاسپات با نام «سودارو» شروع کردم که بعد از سه سال و نوشتن هشتصد پست وبلاگ، فیلتر شدم. بعد به حسین جاوید در «کتابلاگ» ملحق شدم و صفحهیی در آن وبسایت داشتم که بعد از حدود دو سال و نوشتن نزدیک به یکصد و هفتاد پست، آنجا هم فیلتر شد. بعد به بلاگفا پناهنده شدم تا گذر روزگار چه در چنتهی خود داشته باشد. مرسی که به اینجا سر میزنید.