ما اکثریت مردم ایران
یادداشتی که میخوانید، سرمقالهی روز سهشنبه 19 خرداد 1388 روزنامهی «کلمهی سبز» نوشتهی سید علیرضا بهشتی شیرازی، مشاور میرحسین موسویست. مقاله در صفحهی اول، در ستون «کلمه نخست»، گوشهی پایین و سمت راست صفحه منتشر شده بود. این مطلب را صرفا برای یادآوری خاطرات گذشته منتشر میکنم و این پست هیچ منظور و معنای دیگری ندارد و انتشار آن به معنای موافقت من با مطالب نوشته در آن نیست. باشد که دوباره به گذشته فکر کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
در شرایط بسیار حساسی قرار گرفتهایم. به خیابانهای شهر نگاه کنید. از یک هفته پیش که نظرسنجیها خبر از پیشی گرفتن مهندس موسوی داد به یکباره تعداد بنرهای تبلیغاتی آقای رئیسجمهور به صورت انفجاری افزایش یافته است. این یک خط تبلیغاتی است. رقیب دارد با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارد. این روزها آقای رئیسجمهور در پی حرکتهای نمایشی است. نمایشهایی از نوع همایش عظیم اتوبوسها در مصلای تهران. مسئله این است که اگر به مردم نتیجهای از انتخابات تحویل داده شود که با وجدان عمومی آنان تفاوت چشمگیر داشته باشد آن را نخواهند پذیرفت. در چنین صورتی گروه حاکم میخواهد چکار کند؟ از هماکنون با ساختن نظرسنجیهای جعلی مدعی پیروزی پیش از موعودند. به همین ترتیب اصرار دارند تا شما صحنه را برایشان خالی کنید. آنها از عواقب فکر شومی که در سر دارند به شدت میترسند. در عین حال نمیتوانند خود را از وسوسه قدرت خالی کنند. بیعقلهایشان پیش افتادهاند و در پی ایجاد آشوبند تا به مابقی حزبی که در آستانه خداحافظی از قدرت قرار گرفته است جرات بدهند؛ «اتفاقی نخواهد افتاد، با یک تشر همه را از صحنه بیرون خواهیم کرد.» حتی تیتر روز شنبه کیهان را از اینک نوشتهاند: « آفرین بر این حضور، آفرین بر این انتخاب». بعد هم قرار است که فلان مقام، پیروزی آقای احمدینژاد را به او تبریک بگوید. «به همین سادگی، آب از آب تکان نمیخورد. اینقدر نترسید، اتفاقی نمیافتد، با یک تشر همه را از صحنه بیرون میکنیم». هم الذین یقولون ان رجعنا الی المدینه لیخرجن الاعز منها الاذل. آنان همان کسانی هستند که میگویند چون به مدینه بازگردیم غالب مغلوب را از آن بیرون خواهیم کرد.
خطرها در پیش است. با کسانی روبهرو هستیم که نگران قدرتند و نگران کشور نیستند. با کسانی روبهروییم که به بیعقلی خود مباهات میکنند و آن را ابزاری برای پیشبرد هدفهایشان میدانند.
تکلیف چیست؟ اولین تکلیف حضور در صحنه است؛ نه فقط در صحنه انتخابات، بلکه در تمامی صحنههای شکوهمندی که این روزها مردم میآفرینند. اگر امروز دربرابر زورگویی و صحنهسازی اینها عقب بنشینیم چهار سال و سپس چهل سال دیگر باید این وضع را تحمل کنیم. اخیرا روزنامه دولتی ایران از قول یک نشریه خارجی نوشته بود اگر کسی مثل آقای احمدینژاد بیست سال رئیسجمهور باشد، ایران را به ابرقدرتی بزرگتر ازآمریکا تبدیل میکند! آری! اینها چنین خوابهایی برای ما دیدهاند. و خواب دیدهاند که مردم به آنها اجازهی هر خطایی بدهند.
حضور در صحنه تکلیف تاریخی تمامی ایرانیان است. هر کس که رای ندهد به آقای احمدینژاد رای داده است. درباره تیتری که روزنامه کیهان برای روز شنبه انتخاب کرده است چندین بار دقت کنید؛ روی جملاتی که خواندید خوب فکر کنید و پیغام آن را به کسانی که از روی خوشخیالی نسبت به سرنوشت کشور ابراز بیتفاوتی میکنند برسانید.
دومین تکلیف هوشیاری است. کشور متعلق به ماست، نه کسانی که حاضرند برای چند روز دیگر ویژهخواری، آن را به آتش بکشند. این ما هستیم که آرامش را حفظ میکنیم، زیرا این ما هستیم که صاحبان فردای این سرزمینیم، همین فردای نزدیک. از آنانی که با آشوبطلبی به دنبال غلبه هستند هیچکاری ساخته نیست. آرامش شما از آشوب آنها قدرتمندتر است.
و سرانجام این که ما – اکثریت مردم ایران- تکلیف تاریخی داریم که از حق خود دفاع کنیم و تصمیمی که گرفتهایم را به اجرا درآوریم. هوشیاری یعنی آن که تسلیم صحنهآرایی نمیشویم و سرنوشت کشور را به دروغ و تقلب واگذار نمیکنیم. توهم است اگر کسانی تصور کنند که آرامش ما حقمان را برای برخورداری از انتخابات سالم از بین میبرد. بیشتر نمینویسم تا بیشتر عمل کنیم و منظورمان را در صحنه به مخاطبان خود بفهمانیم.