وقتی فیلمی داشته باشیم که آدم‌ها برای دیدن آن صف ببندند و سینماها شلوغ شوند و همه سود ببرند، احساس خوبی احتمالا در میان جامعه‌ی فرهنگی کشور به‌وجود می‌آید. اکران نوروزی امسال، یک فیلم پرفروش به بازار فرستاده که اگر اشتباه نکنم 34 ستاره‌ی سینمای ایران در آن بازی می‌کنند و دنباله‌ی فیلم پرفروش «اخراجی‌ها»‌ست و در هفت روز اول فروش‌اش توانسته بیش از یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان بفروشد (فروش روزانه دویست میلیون تومان) و اگر با همین وضعیت پیش برود و همان‌طور که کارگردان فیلم، آقای ده‌نمکی عنوان کردند، بلای نسخه‌های قاچاق نصیب این فیلم نشود، پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران خواهد شد.

شب اولین پنج‌شنبه‌ی سال به همراه یک دوست نویسنده به دیدار فیلم رفتیم. به‌ خاطر استقبالی که از اکران فیلم در مشهد شده است، سالن اصلی سینما هویزه را هم علاوه بر سالن سینما آفریقا در اختیار «اخراجی‌های 2» قرار داده‌اند. مشکل فقط سر این بود که در نسخه‌ی در اختیار سینما هویزه، (که ظاهرا سیستم صدای دالبی هم در این سینما وجود دارد،) تقریبا صداها شنیده نمی‌شد. من یک سری از جمله‌ها را رسما لب‌خوانی کردم.

فیلم ارزش دیدن را دارد، برای خندیدن و تجدید روحیه عالی‌ست. این را جدی می‌گویم،‌ وقتی در یکی از آخرین سیانس‌های جشنواره‌ی فیلم فجر، به تماشای فیلم تحسین شده‌ی «بی‌پولی‌» نشستم و جمعیت با آن احساس فیلم را تشویق کردند، (من هنوز هم نفهمیدم چه ‌طور یک فیلم بی‌سروته و پر سوتی مثل «بی‌پولی» این‌قدر تشویق شد،) در برابر چنین فیلم‌هایی، حالا خیلی جدی می‌گویم بروید «اخراجی‌های 2» را ببینید.

پیشرفت کار آقای ده‌نمکی حیرت‌انگیز است. ایشان در فاصله‌ی ساخت دو فیلم، یاد گرفته‌اند داستان تعریف کنند (دو داستان موازی هم پیش می‌روند: داستانی در دنباله‌ی فیلم قبلی که شخصیت‌های جنگی فیلم اسیر یا کشته می‌شوند و داستان دزدیده شدن یک هواپیمای مسافربری ایرباس هما توسط منافقین و انتقال آن به ناصریه در عراق، که حامل خانواده‌ی شخصیت‌های اصلی فیلم است،)‌ ایشان توانسته‌اند یک فیلم جمع و جور ارائه بدهند که تقریبا هیچ بخش اضافی در آن وجود ندارد (در برابر فیلم‌های کمدی ارائه شده در سینمای ایران که تقریبا همه‌شان یک داستان بی‌سروته را به زور کمدی‌های لحظه‌یی به خورد خواننده می‌دهند،‌ کار آقای ده‌نمکی جذاب بود)‌ و ایشان توانسته‌اند از طنز کلامی فاصله بگیرند و به طنز تصویری بیشتر نزدیک شوند (استفاده از موسیقی، فضاسازی، گریم و... و خدمت گرفتن از همه‌ی این‌ها برای خنداندن تماشاگر) و مهم‌ترین نکته‌ی فیلم: خیلی از سطع شعاری نسخه‌ی اولی دور شده و بیشتر به خواننده اجازه می‌دهد خودش فکر کند و تصمیم بگیرد طرف کدام طرف ماجرا را بگیرد و این خیلی خوب است.

نکته‌ی خیلی خوب فیلم، موزیکال بودن آن بود: انواع مختلف موسیقی از ای‌ایران بگیرید تا موسیقی عربی و موسیقی لس‌آنجلسی و موسیقی‌های احساسی که سرتاسر فیلم را پر کرده بودند، همراه شده بودند با انواع صحنه‌های رقص و پایکوبی که اغلب موارد خنده‌دار هم بودند و نمی‌گذاشتند تماشاگر از دیدن فیلم خسته شود.

فیلم را دوست داشتم، در طول تماشای فیلم چند بار از ته دل خندیدم، حداقل سه بار برای کارگردان دست زدم، وقتی به تماشای «اخراجی‌های 2» رفتم، خیلی امید نداشتم فیلم خوبی ببینم، رفتم که فقط بخندم و خندیدم و البته، یک فیلم خوب سینمای ایران را هم دیدم. من امیدوارم قسمت بعدی اخراجی‌ها از این قسمت بهتر شود، من واقعا امیدوارم یک فیلم پرفروش دیگر ساخته شود. من واقعا امیدوارم هم‌چنان آدم‌ها جلوی سینماها صف ببندند و با فرهنگ آشتی کنند. من امیدوارم این فیلم و دیگر فیلم‌های اکران شده در سینماها، بیشتر و بیشتر بفروشند. من امیدوارم همان‌طور که آقای ده‌نمکی در آخر فیلم خودشان نشان دادند، در گذر زمان، از «اخراجی‌های 1» عبور کنیم و به «اخراجی‌های 2» در واقعیت هم برسیم: جایی که تمام اقوام ایرانی در کنار هم قرار می‌گیرند و ای‌ایران می‌خوانند. کاش همه‌چیز سیاسیت ایران هم مثل «اخراجی‌های 2» این‌قدر قشنگ تمام می‌شد. حتما به دیدن این فیلم بروید و در تعطیلات خود دو ساعت را بی‌خیال همه چیز بخندید.

 

وب‌لاگ آقای ده‌نمکی را این‌جا مطالعه کنید