سودارو در روزنامهی «سرمایه»
این یک عادت قدیمی است که هر وقت بیکار باشم و بیحوصله و وقتم آزاد باشد و اینترنت مفت داشته باشم، اسم خودم را روی گوگل سرچ میزنم و منتظر میمانم ببینم چه میآید. جالب است. بعضیوقتها چیزهایی میبینی که انتظارش را نداری. دیروز بعدازظهر هم منتظر بودم تا دانلوود کتابی تمام شود و در این فاصله روی گوگل زدم «سید مصطفی رضیئی» و سه هزار و خوردهیی جوابی که آمد را نگاه کردم. جالب بود. به دو لینک (اینجا و اینجا) رسیدم از نوشتههای خودم در وبسایت روزنامهی «سرمایه». روزنامهیی که چند ماه پیش به محاق توقیف رفت و یادم هست شبی که توقیف شد، مدیرمسوول روزنامه با لهجهی ترکی داشت با بیبیسی فارسی حرف میزد و چقدر حرفهایش را دلنشین میزد.
برایم مهم نیست. اینکه بردارند نوشتههای قبلن منتشر شدهی من را [هر دو نوشتهیی که در روزنامهی «سرمایه» دیدم، قبلن در روزنامهی «کارگزاران» منتشر شده بودند] در جایی دوباره منتشر کنند، مشکل من نیست. مشکل روزنامهی «کارگزاران» و جاهای دیگری است که اول مطلب را چاپ کردهاند. اگر هم برداشتهاند نوشتههایم را به اسم دیگری چاپ کردهاند [که تا حالا ندیدهام، ولی احتمالاش هست] خوب، باز هم به من چه. بروند چاپ کنند تا جانشان در بیاید. من نه حوصلهی این را دارم و نه وقتاش را که دوره بیفتم ببینم کی دارد چه بلایی سر نوشتههایم در میآورد.
فقط یک مساله هست که باید بگویم: من هیچوقت و تحت هیچ شرایطی، یک مطلب را به دو نشریه نمیدهم. این کار معنایی ندارد. نه، من اصلن و تحت هیچ شرایطی چنین کاری نمیکنم. آنقدر مطلب منتشر نشده دارم که نیازی به انجام چنین کاری نیست. و برای من هیچ کاری هم سادهتر از نوشتن نیست. این پست را مینویسم که رسمن بگویم هیچوقت یک مطلب را به دو جا ندادهام و هیچ وقت هم این کار را نخواهم کرد. البته، ترجمههایی در اختیار روزنامهی «فرهیختگان» قرار دادم که میگویند چاپ میشوند و با مسوول صفحهی ادبی هم هماهنگ کردهام که این نوشتهها، بعد همراه مطالبی دیگر، در یک کتاب منتشر شوند. ولی این کتاب است و مسالهاش فرق میکند و البته، قید خواهد شد که اولین بار این مطلب در فلانجا منتشر شده.
و اگر میخواهید مطلبی با نام من در روزنامهها یا مجلهها یا وبسایتهای خودتان منتشر کنید، ایمیل من کنار همین صفحه موجود است، با من تماس بگیرید، هماهنگ کنید و مطلب تر و تازه بگیرید.