این روزها که دارم نسخه‌ي کتاب بوکوفسکی را برای انتشار در اینترنت آماده می‌کنم، به سرم زد تا چند نکته در مورد کتاب‌های اینترنتی (ای‌بوک یا کتاب‌های الکترونیکی یا هر اسمی که رویش می‌گذارید،) بگویم. این‌ نکته‌ها، سرجمع مواردی است که از مطالعه و نگاه کردن به کتاب‌هایی که به دستم رسیده، نتیجه گرفته‌ام:

 

1 – کتاب باید شناسنامه‌ داشته باشد. یعنی حتما اسم کتاب، اسم مولف یا مترجم و بقیه‌ی اطلاعات کتاب را اول کتاب بیاورید، این نام‌ها به علاوه‌ی نام ناشر (اگر دارد، یا اگر نشر شخصی است،) زمان انتشار و مکان انتشار، (مثلا من در کتاب خودم نوشته‌ام: شب یلدای 1388، ایران،) اطلاعات کسانی که به کتاب کمک کرده‌اند، (مثلا در مورد کتاب من طراح جلد، ویراستار فارسی و نمونه‌خوان فارسی، که شامل نام، آدرس وب‌لاگ یا وب‌سایت آن‌ها و هم‌چنین آدرس ایمیل‌شان می‌شود،) و هرگونه اطلاعات دیگر در مورد چاپ و کسانی که به چاپ کتاب کمک کرده‌اند، می‌شود. من بارها کتاب‌هایی به دستم رسیده یا دانلوود کرده‌ام، که بر روی ایمیل (اغلب این جور کتاب‌ها ایمیل می‌شود،) یا صفحه‌ی وب، نام کتاب و مولف یا مترجم کتاب است، ولی وقتی کتاب را باز می‌کنی، فقط متن کتاب را می‌بینی. یعنی اصلا نمی‌دانی این کتاب چی هست و کی، کجا آن را کار کرده است.

2 کتاب‌تان باید ژانر داشته باشد. باور کردنی نیست، ولی کتاب‌هایی به دست آدم می‌رسد و وقتی باز می‌کنی نمی‌فهمی این کتاب چیست؟ نقد است؟ پس چرا حجم زیادی از کتاب شعر و داستان است؟ مجله است؟ پس چرا نوشته‌اند کتاب؟ چرا اسم آدم‌هایی که کار کرده‌اند، نیست؟ چرا سر و ته کتاب معلوم نیست؟ یونسکو برداشته همه چیز را تعریف کرده و کتاب را هم تعریف کرده است. سعی کنید کتابی که منتشر می‌کنید، هویت داشته باشد. با تعریف یونسکو یا یک جای دیگر برابر باشد، استاندارد باشد.

3 چاپ کتاب یک کار گروهی است. اگر می‌خواهید کتابی منتشر کنید، باید کتاب را بدهید قبل از چاپ برای‌تان بخوانند و اصلاح کنند. هیچ کسی خدای ادبیات نیست. سعی کنید کتابی منتشر کنید که حداقل غلط‌های تایپی را داشته باشد. ویراستاری و نمونه‌خوانی، یک کار لازم برای چاپ کتاب اینترنتی است. چون ساده با چند تا کلیک می‌توانید یک کتاب منتشر کنید، دلیل نمی‌شود جو بگیرید و هر چرتی را به هر شکلی بیرون بدهید. من وقتی کتابی را باز کنم و توی صفحه‌ی اول، یک گونی غلط تایپی ببینم، همان اول کتاب را دیلیت می‌کنم. کتاب نتیجه‌ی یک کار گروهی است، نه یک کار فردی.

4 کتاب الکترونیکی شکل دارد. یعنی طرح جلد دارد. الان با یک عکس ساده که خودتان گرفته باشید و یک کم دست‌کاری که حتا من هم بلد هستم انجام بدهم، (یعنی کار سختی نیست و شما هم می‌توانید،) می‌توان یک طرح جلد درست کرد. می‌شود با ده دقیقه صرف کردن، یک بنر تبلیغی مجانی به زبان فارسی ساخت، (برنامه‌ی کلیک در بی‌بی‌سی فارسی مرتب از این وب‌سایت‌های مفید معرفی می‌کند،) می‌توان با نرم‌افزار وُرد یا نرم‌افزار ِ کتاب‌ساز ِ وُرد یک کتاب را خیلی حرفه‌یی طراحی و صفحه‌بندی کرد. ولی همه‌ی این کارها را با یک فکر توی کله‌تان انجام بدهید: سعی کنید حجم کتاب‌تان تا جایی که می‌شود، کم شود. مثلا اگر عکس شما هفت مگابایت حجم دارد، خوب مثل بچه‌ي آدم با نرم‌افزار عکس وُرد (که خیلی ساده است،) حجم‌اش را کم کنید (در حین کم کردن حتا می‌توانید کیفیت را افزایش هم بدهید،) و حجم کتاب را کم کنید و به این شکل کار دانلوود کتاب را راحت کنید. به یاد داشته باشید هنوز اکثریت مطلق مصرف کنندگان کتاب در اینترنت، از اینترنت‌های کم‌سرعت تلفنی استفاده می‌کنند.

5 کتاب فارسی‌تان را در یک فرمت مناسب منتشر کنید، مثلا پی‌دی‌اف یا دِژاوو. فونت فارسی هنوز هم یک مشکل عمده است. مثلا فونت بی‌میترا که من تقریبا همه‌ی کارهایم را با آن تایپ می‌کنم را هنوز خیلی از کامپیوترها ندارند. برای همین کتاب‌تان را باید در یک فرمت مناسب چاپ کنید، که فونت مشکل درست نکند. توجه داشته باشید که یک تغییر ساده‌ی فونت، کل صفحه‌بندی شما را بهم می‌ریزد. پی‌دی‌اف بهترین انتخاب است. همه این نرم‌افزار را دارند و مجانی و قانونی قابل‌دانلوود هم هست. دِژاوو خاص‌تر است، همه آن را ندارند، ولی کیفیت کاری از پی‌دی‌اف بهتر است، هرچند کار کردن با آن سخت‌تر است و امکانات راحت‌تری مثل پی‌دی‌اف ندارد، ولی اگر کار شما به صورت اسکن است، مخصوصا برای بازچاپ کتاب‌های قدیمی، از این نرم‌افزار هم در کنار پی‌دی‌اف استفاده کنید. به این نکته هم توجه داشته باشید که کتاب را بعد از پی‌دی‌اف کردن، حتما یک بار چک کنید، خیلی وقت‌ها کلمه‌های فارسی بهم می‌چسبند. اگر این اتفاق افتاد، از یک نسخه‌ی دیگر پی‌دی‌اف برای ساختن کتاب خود استفاده کنید. هرچه پی‌دی‌اف شما جدیدتر باشد، کتاب‌تان حجم کم‌تری خواهد داشت.

6 عجله نداشته باشید. هیچ عجله‌یی نداشته باشید، نه برای چاپ و نه برای دیده شدن. اینترنت فضای عجیب و غریبی است. یک وقتی یک کار خیلی خوب، اصلا دیده نمی‌شود. یک وقتی یک کار خیلی ساده، مرتب دیده می‌شود. اینترنت صبر می‌خواهد. سال 2005 که متن نمایش «اتاق» از هارولد پینتر را به لطف عباس معروفی بر روی نت گذاشتم، منتظر شدم. حالا تقریبا این متن همه جا هست. دوست‌های من انتظار دارند یک کتاب الکترونیک بلافاصله تیراژی چند هزار تایی پیدا کنند؛‌ برادران و خواهران، ماها عباس معروفی نیستیم. کتابی که چاپ می‌کنید را آرام بر روی نت و بر روی فیس‌بوک و جاهای دیگر تبلیغ کنید. اگر کتاب شما خوب باشد، راه خودش را باز می‌کند.

7 برای کتاب‌تان ویرایش‌های جدید منتشر کنید. بعد از انتشار یک کتاب یا یک اثر، وقتی با دوست‌های ادبی خودتان بنشینید، می‌فهمید که چه اشتباهاتی در طول کار خودتان مرتکب شده‌اید. چند ماه صبر کنید، این‌ها را سرجمع کنید و یک ویرایش جدید از کتاب‌تان منتشر کنید. ولی یک مساله را توجه کنید: توی کار حرفه‌يی، وقتی کتابی منتشر شد، رابطه‌ی مولف یا مترجم با اثر، مثل رابطه‌ی بازماندگان یک نفر و فرد مُرده است. شما باید بروید سراغ کارهای بعدی خودتان. کتاب با چاپ خود، برای صاحب اثر، می‌میرد، ولی این دلیل نمی‌شود کتاب را مرتب تصحیح نکنید، به یک حد خوب که رسید، دیگر کتاب را برای همیشه فراموش کنید. هنوز یک عالمه کار برای انجام دادن باقی مانده است.